بسم الله الرحمن الرحیم
همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله ، چه با حضور خود یا فرزندان یا عزیزانشان ، حضور و فعالیتی داشته اند ، مخصوصا خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی ، باید بدانند که در امتحان بزرگ شرکت کرده و در آن سر بلند بیرون آمده اند.
مقام معظم رهبری
اخلاص و ایثار شما رزمندگان و شهدای عزیز وجانبازان غیور و آزادگان سرافراز جمهوری اسلامی را بیمه کرده است.
هر وقت در روزهای پایانی شهریورسال ها قرار میگیریم بیاد یک فاجعه بزرگ و از طرفی به یاد ایثارگری ، شهادت طلبی و رشادت های وصف ناپذیری می افتیم ، و آن آغاز تجاوز رژیم بعث عراق در شهریورماه سال 1359 به خاک و سر حداد و مرزهای کشورمان و بمباران خیلی از تاسیسات و شهرهای ایران عزیز شد. که این تاریخ یاد آور خاطرات تلخ و شنیدنی برای مردم عزیزمان و خصوصا رزمندگان دوران دفاع مقدس که نوعی دلتنگی نیز برایشان بوجود می آورد ، دلتنگی از آن جهت که بیاد شهیدان ، همرزمان و سختی های آن روزها را میکشند و آرزوی آن اخلاص و خلوص نیت های شهداء و همه دلاور مردان عرصه دفاع مقدس را بیاد می آورند .
از آنجایی که در واقع پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به رهبری خردمندانه آن پیر مراد سفر کرده حضرت امام خمینی(ره) و تلاش ملت کشور عزیزمان و همراهی با امام صورت گرفت. دشمنان این آب و خاک و اسلام عزیز ، که انقلاب امام هم انقلاب اسلامی نام گرفت را تاب بر نتابید. و منجر به حمله کشورهای مختلف از زمین ، هوا و دریا به سرکردگی صدام بعثی رییس جمهور وقت عراق در تاریخ یاد شده(22 سپتامبر 1980)شد. که با دفاع و سلحشوری مردان دوران دفاع مقدس اعم از بسیجی ، سپاهی ، ارتشی ، وتمامی قوای مسلح ومردم مواجه شد. واین روزها بیاد تلاش وکوشش بزرگ مردان تاریخ آغاز جنگ که بنیه دفاعی را بنیان نهادند مانند شهید دکتر چمران در جنگ های نا منظم و چریکی، شهید صیاد شیرازی،شهید جهان آرا و دیگر شهدای عزیز و تلاش و کوشش فرماندهان سپاه،ارتش و لشگرها ، تیپ ها ، گردانهای مختلف رزمی ، ادواتی ، مکانیزه و تدارکاتی که در خط مقدم با داشتن امکانات اندک در مقابل دشمن سینه سپر کردند.
هر وقت به این روزها و تاریخی که اشاره شد میرسیم بنده هم مانند دیگر رزمندگان و ایثارگران دلتنگ می شوم بیاد شهداء ، بیاد ایثار و شهادت ها ، بیاد شهدای شهرمان و روستایمان رضی و بیاد همرزمان که به دلایل مختلف ارتباطمان با آنها قطع شده و توفیق دیدار آنها را ندارم. و از طرفی خاطرات تلخ خیانت مزدوران بیگانه که آن زمان مناصب هم داشتند و در پیشرفت رزمندگان مانع می شدند مانند بنی صدر و هم فکران منحرفش که این برای امام و رزمندگان درد بزرگی بود.
گرچه با شروع جنگ این حقیر 14 سال بیشتر نداشتم ولی بخاطر دارم چه بر سر ملت ما و رزمندگان که امکانات جنگی نداشتند گذشت. تا اینکه به لطف خداوند توانستم در سال 1361 در 16 سالگی در کنار رزمندگان اسلام در تیپ 25 کربلا گردان اماممحمد باقر (ع) که خط شکن بود به عنوان رزمنده با عضویت بسیجی مشغول خدمت شوم که فرمانده گردان ما سردار صحرایی از بهشهر مازندران بود. (هنوز لشکر ویژه 25 کربلا تیپ بود و از نظر سازمان یگانی به لشکر لقب نگرفته بود.) ، بعد از سال 1361 هم این توفیق را داشتم تا به عنوان بسیجی و سپاهی بطور متناوب تا پایان جنگ در جبهه ها در گردان های رزمی و خط شکن تا رده فرماندهی گردان حضور داشته و خدمت نمایم و شاهد آن نبرد ها و درگیری های تن به تن باشم و عمق جنگ را از نزدیک لمس و درک نمایم.
در این ایام هر چه فکر کردم که این دلتنگی و آن روزهای سخت را چگونه بیان دارم و یا خاطره ای بنویسم ، ولی وقتی می بینم مردان بزرگ بسیجی و سپاهی وارتشی گمنامی هستند که خاطرات فراوانی دارند که هم شنیدنی ، هم اثر گذار وعمق جنگ را می دانند ، لب به سخن نمی آورند. شاید خاطره نوشتن توسط اینجانب که قطره ای از آن دریای شهادت ، شهامت و ایثار است جسارتی باشد بر آن عزیزان.گرچه خاطرات تلخ و شنیدنی وجود دارد که از بیان آن میگذرم و از طرفی هم دوستان ، همرزمان و فرماندهان جنگ خاطرات را در مناسبت ها مطرح کرده و می کنند و در این بین برخی از قصه گویان هم که خاطره گو شدند و جای خاطره گویان گمنام را پر کرده اند. چون فرق است میان خاطره گو و قصه گو، خاطره گو کسی است که در نبرد و سختی ماجرا حضور داشته و مشکلات نبرد را از نزدیک لمس کرده ولی قصه گو کسی است که در صحنه حادثه حضور نداشته و بلکه از گفت و شنود ها و یا مطالعات آن را خاطره بیان می کند. و از طرفی امروزه خاطره گو هم باید صاحب مناصب و یا نام و نشانباشد و هیچ جایی برای خاطره گویی از دلاور مردان بدون نام ونشان وجود ندارد که بنا به فرمایشات امام که فرمود:
بسیج میقات پا برهنه گان و اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.
چرا چون آن روزها خبری از امتیازات و مناصب نبود و بلکه همه یک رنگ و یک صدا و برادر و برابر بودند. در این دلتنگی به این نتیجه رسیدم که بجای خاطره نوشتن و یا هر مطلب دیگر در مورد دوران دفاع مقدس که سخن و مطلب بسیار است پیام آن پیر مراد عاشقان ، عارفان و رزمندگان ، حضرت امام خمینی(ره) را که به تاریخ 28/01/1368 که بعد از پذیرش قطع نامه 598 صادر فرمودند را در ذیل عینا بیاورم تا باشد که مورد استفاده همگان قرار گرفته و مرحمی باشد بر دل رنجور خانواده معظم شهداء ، ایثارگران و تمامی رزمندگان و خصوصا عزیزان بسیجی دوران دفاع مقدس که خیلی از آنها بدون چشم داشتی و یا امتیازی در پیچ و خم کار و زندگی خود مشغولند و هیچ ادعایی یا طلبی از کسی ندارند.
تا باشد که این نظام جمهوری اسلامی به لطف خداوند منان و تحت امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله) به انقلاب جهانی حضرت صاحب (عج) متصل گردد. ان شا الله
متن پیام امام خمینی (ره) خطاب به رزمندگان به شرح ذیل تقدیم می گردد :
شما رزمندگان متوقع نباشید که از مثل من یا هرکس که از سنخ بشر است ، از شما تقدیر کند ، نمی تواند تقدیر کند ، خداوند تعالی مشتری شماست. شما آنچه که داشتید ، بزرگترین موونه ای که داشتید و آن جان بود و روح ، در راه خدا داده اید ، چه آنهایی که شهید شدند و به لقاء الله انشاءالله رسیدند و چه شما که حاضر برای شهادتید ، عمده این حضور است.
شما دو مطلب را متحقق کردید که با این دو مطلب کسی که از سنخ بشر جز آن که از اولیای خدای باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمی تواند تقدیر شما را بکند. یکی بزرگتر سرمایه خودتان که آن حیات است ، در طبق اخلاص گذاشتید و دیگری اینکه این هدیه را با اخلاص در طبق اخلاصتان گذاشتید. عمده این اخلاصی است که در شما جوانان ظاهر است. شما از این اخلاص و ایثار ، جمهوری اسلامی را بیمه کردید. فتحهایی که نصیب شما شده است ، خصوصا در فتح مبین ، گرچه با هیچ معیاری نمی توان آن را سنجید و با هیچ زبانی نمی توان از آن توصیف کرد ، لکن آنچه که بالاتر از همه آنهاست این صداقت شما و این اخلاص شما در بارگاه حق تعالی است. آنچه که در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است ، این ایثار از روی اخلاص است همان که خدای تبارک و تعالی در سوره ((هل اتی)) اهل بیت عصمت را به آن توصیف می کند که : (( و یطعمون الطعام علی حبه )) ...طعام چیزی نیست ، آن هم یک قرص نان جو ، آنچه اهمیت دارد ((علی حبه )) هست.
آنچه در پیشگاه حق تعالی ارزش دارد وهیچ بشری نمی تواند آن را توصیف کند ، این اخلاص و محبتی است که شما دارید. شما جان خودتان را فدا می کنید و بسیار اشخاص هم هستند که در راههای انحرافی باز هم این کار را می کنند. صورت عمل ، یک صورت است لکن معنی دو تا و محتوا دو تااست. میزان محتوای عمل است ، نه صورت عمل. شمشیر علی بن ابیطالب سلام الله علیه و فرود آوردن شمشیر و به دشمن آن شمشیر را ضربه زدن و او را کشتن ، این امری است که در همه جا واقع می شود وبسیاری از اشخاص این اعمال را کرده اند و می کنند. ارزش به اینها نیست ، ارزش به آن است که در قلب علی بن ابیطالب چه می گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است.
آن مرتبه اخلاص است که یک ضربت را با عبادت ثقلین ، عبادت جن وانس مقابل کرده است. شما این اخلاصتان و این شهادت طلبی و این ایثارتان برای خداست که ارزش به شما داده است و این ارزش را هیچ معیاری نمی تواند اندازه گیری کند. عزیزان من! حفظ کنید این نعمت را. خداوند به شما یک همچو نعمتی داده است که شما را با عنایت ذاتی خودش ، با دست غیبی خودش متحول کرده است به یک انسان های خالص برای خود و انسان هایی که جان و هرچه دارند ، در راه خدا ایثار می کنند. (( ان الله اشتری من المونین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه )) این جنتی که مشتری به شما عطا می کند ، با جنتی که دیگران برای آن ها تحقق پیدا می کند ، فرق دارد. امیدوارم که این جنت ، جنت لقاء باشد . امیدوارم که مشتری شما ، شما را در حضور خود پذیرایی کند. اولیای خدا در آن عالم هم که هستند ، به غیر خدا سرگرم نیستند. نعمت های بهشت را از آن می گذرند و متوجه به لقای حق تعالی هستند و شما که جان نثاری دارید می کنید و ایثار می کنید و با ایده شهادت به میدان های جنگ می روید و از اسلام دفاع می کنید و از مکتب دفاع می کنید و کشورهایی را که طمع به این کشور دوخته اند مایوس می کنید همه این ها ارزشمند و بسیار ارزشمند است ، لکن آن اخلاص و محبت شما و آن ایثار در راه خدا بالاترین ارزش است برای شما. آن ایثار و اخلاص است که حتی در ترازوی عالم غیب هم نمی شود که سنجش بشود. آن پیش خدای تبارک و تعالی سنجش می شود و ما مفتخریم که دریک همچو برهه از زمان واقع شدیم که مثل شما عزیزان در آنجا و در آن زمان و در آن مکان واقع شدید و ما از هوایی تنفس می کنیم که شما از آن هوا تنفس می کنید . شما ایثارگرید و شما اخلاصمندید ، شما بر نفس خود پیروز شدید و ما عقب ماندیم. شما احتمال این معنی را ندهید که تفنگ و ژ-3 و مسلسل شما پیروز شده است . مقابل شما بالاتر از این را هم داشته اند ، شما اندک داشته اید و آن ها بسیار ، لکن آنچه که شما را پیروز کرد و پیروز می کند ، آن ایمان شماست و آن اخلاص شماست که در شما هست و در آن ها نیست . شما برای خدا در میدان ها وارد می شوید و آن ها برای شیطان. آن ها حزب شیطانند و شما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پیروز کرد و پیروز کرده و می کند انشاءالله ( جبهه باطنی و نفسانی و جبهه جنگ با گروه شیطانی ) آن اخلاص و ایمانئ شماست که شما را پیروز می کند. شما شیعه همان هستید که می فرمود اگر همه عالم در مقابل من بایستند ، تنها در مقابل می ایستم. آن ایمان است که او را آنطور در مقابل همه چیز می ایستاند. آن اخلاص اوست ، آن روحانیت و معنویت اوست و شما هم شیعه او هستید. امیدوارم که از روحانیت او و از علومی که خدای تبارک و تعالی به او عنایت کرده است و نفخات الهی که در روح مبارک او دمیده شده است ، به شما و همه ما نصیبی داده بشود.
برادران ! شما پیروزید و شهدای شما پیروزند ، ملت شما پیروز است. شما یک ملتی دارید که در تمام دنیا مثل آن ملت پیدا نمی شود و ملت یک شمایی دارد که در تمام دنیا مثل شما پیدا نمی شود.
تاریخ 28/01/1368
تهیه و تنظیم : حاج مجتبی رجنی
رزمنده و جانباز جنگ تحمیلی
فارغ التحصیل از دانشگاه امام حسین (ع) در علوم نظامی
کارشناس پژوهشگری و علوم اجتماعی
کارشناس ارشد علوم سیاسی
شهریور 1391
استان گلستان