بازشناسی مفهوم سبک زندگی و نسبت آن با زندگی اسلامی
رضا غفاری* / حسین فکوری حاجی یار** / کتایون سرلک*** / لیلا قلیجایی****
چکیده:
امروزه رویکردی جدید به مسأله سبک زندگی در برنامهریزی فرهنگی و دینی امری ضروری است. در این مقاله سعی شده است مفهوم سبک زندگی و زندگی اسلامی و همچنین مؤلفه های آن مورد بررسی قرار گیرد و رابطه میان سبک زندگی و سبک زندگی اسلامی به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای ارزیابی گردد. لذا در گفتار اول به بررسی مفهوم سبک زندگی و در گفتار دوم به بررسی مفهوم سبک زندگی اسلامی پرداخته شده است. با توجه به تعریف سبک زندگی به عنوان مجموعه الگوهای انسان در اعمال، احساسات، عواطف و افکار؛ و همچنین با بیان اینکه سبک زندگی اسلامی شامل اسلامی آن بخش رفتارهایی است که افزون بر آن که نباید با فقه و شریعت مخالف باشد، باید از منظومه فکری، معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی مسلمانان برآید. به دنبال آن هستیم تا بیان نماییم که اگر علایق ، اهداف و آرمانها در حوزهی رفتار، سبک زندگی و همه عناصر فرهنگی مسلمانان مشخص نشود و به سبک زندگی دینی تبدیل نگردد، آن اهداف و آرمانها، ماندگار و اثرگذار نخواهند بود.
کلید واژهها: سبک زندگی، زندگی اسلامی.
*دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای آمریکای شمالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر [email protected]
**عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاداسلامی واحد آزادشهر
***دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه عثمانیه – هندوستان
****عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاداسلامی واحد ورامین
مقدمه:
سبکهای زندگی مجموعه ای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوه های رفتار، حالتها و سلیقهها، در هر چیزی را در بر میگیرد، لذا در حال حاضر زندگی روزمره و عادی مردم بسیار مورد توجه جدی جامعهشناسان و اندیشمندان حوزه فرهنگ قرار گرفته است. قبلاً به نظر میآمد که رفتارهای عادتی و معمول مردم اهمیت چندانی ندارد و معمولاً به دنبال نقاط عطف زندگی نخبگان و برجستگیهای فرهنگی اقوام بودند، اما در دهههای اخیر به این مسئله توجه ویژهای شد که جریان زندگی عمومی مردم بسیاری از رفتارها و اتفاقات را در فضای سیاسی و اقتصادی جوامع رقم میزند. مفهوم سبک زندگی از جمله مفاهیم علوم اجتماعی، علم جامعه شناسی و مردم شناسی است که در دهه اخیر بسیار مورد توجه عالمان علوم اجتماعی و مسئولین فرهنگی قرار گرفته است؛ سبک زندگی معنایی است که از پیوند و شبکه ای بودن عوامل متعددی که در شیوه های زندگی یا اقلیمهای زیستن انسان تأثیر میگذارند، به وجود آمده است. با توجه به آن که هر اصطلاح از اصطلاحات علوم اجتماعی مانند سایر علوم در فضای مفهومی آن قابل درک است، سبک زندگی نیز به عنوان یکی از اصطلاحات علوم اجتماعی، پیوند مستقیمی با مجموعه ای از مفاهیم دارد؛ که در این مقاله سعی شده است مورد بررسی قرار گیرد، چرا که بدون شناخت این مفاهیم، درک درستی از سبک زندگی و نظریه های مربوط به آن به دست نخواهد آمد. بدین لحاظ، هر محققی که میخواهد در این حوزه به مطالعه بپردازد، موظف به روشن کردن معنای سبک زندگی است که آن را در نظر دارد؛ معنایی که حداقل رابطه سبک زندگی را با سایر پدیدهها و مفاهیم همجوار نشان میدهد. در این مقاله ، بازشناسی مفهوم سبک زندگی از دیدگاه اندیشمندان و صاحبنظران مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه به بررسی مفهوم و ضرورت سبک زندگی اسلامی در جامعه ایران پرداخته شده است و مبحث را دو گفتار دنبال می کنیم.
گفتار اول: مفهوم سبک زندگی
مفهوم سبک زندگی در زبان انگلیسی در شکل Style of Life، Style of Living و Life Style در گذشته، و امروز بیشتر به صورت Lifestyle استفاده شده است(مهدوی کنی، 1386: 201). که برخی شیوهی زندگی و اسلوب زندگی ترجمه کردهاند(میرساردو، 1379: 875). در واقع وبر نخستین کسی است که اصطلاح سبک زندگی را بکار میبرد و بر مبنای تعریف چند بعدی خود از قشربندی اجتماعی و تاکید بر منزلت به عنوان یکی از ابعاد و مؤلفه های قشربندی ، اصطلاح سبک زندگی را در ارتباط با این بعد بکار میگیرد(تامین ، ملوین : 1388). سبک زندگی وبر در درون اصطلاح دیگری بنام «فرصتهای زندگی» نهفته است هر دو بعد سبک زندگی و فرصتهای زندگی از جمله پیامدهای قشر بندی اجتماعی محسوب میشوند . اما سبک زندگی ، شیوه های خاصی از زندگی است که متفاوت از فرصتها ، گروههای اجتماعی برای تمایز خود از دیگران و کسب منزلت بکار میگیرند(گوشبر،86:1384). مفهوم سبک زندگی در نظریات اخیر، توسط بوردیو جهت گیریهای نوینی پیدا کرده و در متن تغیرات فرهنگی مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف گرایی مورد باز تحلیل قرار گرفته است. از نظر بوردیو سبکهای زندگی میتوانند به بهترین وجه خود را در مجموعه متنوعی از فعالیتهای اجتماعی از جمله اعمالی که به اوقات فراغت مربوط میشوند مانند ورزشها، مطالعه، موسیقی، سینما و سایر امور ذوقی نشان دهند. کار عمده بوردیو این است که نشان میدهد اگر چه مصرف و فعالیتهای سبک زندگی میتوانند بیانگر هویت اجتماعی باشند و در شکل دادن به این هویت نقش داشته باشند اما بوردیو بر این نکته تاکید میکند که سلیقهها و فعالیتها ممکن است طی تجربیات بعدی تغیر یابد(هیوود، 319:1381). به طور کلی از نظر بوردیو ، سبکهای زندگی محصولات سیستماتیک ریختار هستند که در روابط متقابلشان و به کمک شاکله های ریختار درک میشود و به نظامهای نشانه ای تبدیل میشوند و به صورت اجتماعی مورد ارزیابی و قضاوت قرار میگیرند(بوردیو،241:1390). سوبل دربارهی تعریف سبک زندگی معتقد است که تقریباً هیچ توافقی تجربی یا مفهومی دربارهی اینکه چه چیز سازنده سبک زندگی است وجود ندارد. برخی دیگر هم معتقدند که میتوان این مفهوم را بسته به موضوعی که مطالعه میشود به شکلهای مختلف تعریف کرد و ارائهی تعریفی از آن، نافی بقیهی شیوه های استفاده از این مفهوم نیست، فقط لازم است تا زمینه ای را در آن از این مفهوم استفاده میشود، تعریف کرد(فاضلی، 1382: 67). این وضعیت در تعریف مفهوم باعث شده کاربردهای سبک زندگی اغلب آن را به همان گویی و کلی گویی کشانده و از آن برای همه چیز و هیچ چیز استفاده شده است، به گونه ای که گاهی به اشتباه آن را معادل فرهنگ و یا طبقه در نظر میگیرند. بدین لحاظ هر محققی که میخواهد در این حوزه به مطالعه بپردازد، موظف به روشن کردن معنای دقیقی است که از سبک زندگی در نظر دارد(مهدوی کنی،1386: 200). بوردیو سبک زندگی را نتیجه قابل رؤیتی از ابراز عادت میداند از نظر او همه چیزهایی که انسان را احاطه کرده است مثل مسکن، اسباب و اثاثیه، کتابها، سیگارها، عطرها، لباسها و غیره بخشی از سبک زندگی او میباشند(مجدی، 1389: 133). سبک زندگی به معنای شیوهی رفتاری فرد یا گروه در الگوهای متفاوت زندگی است و سبک زندگی گروهی و جمعی به معنای وفاداری عمومی و همگانی افراد جامعه به مجموعه ای از شیوهها، عادات، سلیقهها، علایق و تنفرهاست که این مجموعه رفتارها نمادی از نگرشها، هنجارها و باورهای جمعی و نظام مند در میان افراد جامعه است و افراد یک جامعه را از افراد دیگر جوامع متمایز میکند، رفتارهایی که در میان توده مردم نهادینه شده است و به صورت یک سنت و شیوهی رفتاری در میان اعضای جامعه حضور دارد. منظور از سبک زندگی مجموعه الگوهای انسان در اعمال، احساسات، عواطف و افکار است. الگوی افراد در اموری همچون لباس، غذا، تفریحات، روابط با یکدیگر، طلاق و ازدواج، معیشت و کسب و کار، مسکن، معماری و شهرسازی، هنر و ادبیات و امثال آنها. در واقع سبک زندگی، رفتار فرد یا جامعه را از رفتار افراد یا جوامع دیگر متمایز میسازد و بیانگر شیوه های گوناگون فرهنگی است(موسوی گیلانی، 1392: 124). همچنین در بیان سبک زندگی آمده است که، سبک زندگی روش الگومند مصرف، درک و ارزشگذاری محصولات فرهنگ مادی است که استقرار معیارهای هویتی را در چارچوب زمان و مکان ممکن میسازد . سبک زندگی اساساً به معانی نمادین محصولات توجه دارد؛ یعنی آنچه در ورای هویت آشکار این محصولات نهفته است، سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی چندان کاربردی ندارد ، چون ملازم با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکانهای موجود است . این رویکرد راهی است که به درک مدرن بودن سبکهای زندگی و تقابل آنها با شکل بندیهای پیشین میانجامد و این معانی نمادین اموری توافقی هستند که پیوسته در حال از نو ابداع شدن هستند(گیدنز، 1382 : 120). هر یک از ما برای غلبه بر احساس حقارت خود و دستیابی به برتری تلاش میکنیم و برای رسیدن به این هدف، روشها، رفتارها و روال خاص خود را پی میگیریم. آدلر این الگوی منحصر به فرد از ویژگیها، رفتارها و عادتها را سبک زندگی نامیده است که از تعامل سه عامل بدنی، روانی و اجتماعی شکل میگیرد(شاملو ، 1382: 92). سبک زندگی بر اساس تعاملهای اجتماعی که در سالهای نخست زندگی صورت میگیرد، ایجاد میشود. و این جریان در سن 4 یا 5 سالگی چنان تبلوری مییابد که پس از آن، دگرگونیاش دشوار است. در واقع از دید آدلر، هر فرد با اراده آزاد خویش، مناسبترین سبک زندگی را برای خود میآفریند و هر گاه این سبک زندگی خلق شد، دیگر در طول زندگی ثابت میماند و منش بنیادین ما را میسازد(شولتز، 1384: 148). سبک زندگی انسانها در دوران مدرن یا پسامدرن با ویژگیهای انسان ماقبل مدرن و پیش از دورهی رنسانس یا شکل گیری عصر مدرنیته متفاوت است. در دوره مدرنیته، صنعت و تکنولوژی یا رسانهها بر زندگی انسان و سبک و شیوهی زیست او اثر گذار بود و به وجود آمدن وسایل صنعتی و رفاهی به شدت بر کنش و رفتار انسان تأثیر نهاد، به طوری که استفاده از وسایل صنعتی همچون یخچال، تلویزیون، فاکس، تلفن، خودرو و هواپیما، و در دوره پسامدرن کاربرد امکانات رسانه ای مانند کامپیوتر، ماهواره، اینترنت و امثال آنها، الگوی خاصی از شیوهی زندگی را در میان توده مردم به وجود آورد که با دوره های پیشین خود بسیار متفاوت است. استفاده از وسایل صنعتی و فرا صنعتی در دوران مدرن و پسامدرن در تحصیل، برنامه های روزانه، تعامل و مناسبات افراد خانواده و خویشان، تفریحات و سرگرمیها، رفتارهای مذهبی، لباس، آداب معاشرت، اوقات فراغت، شیوه غذا خوردن، طرز سخن گفتن و محاوره، تربیت کودکان و دیگر امور، تغییراتی جدی به وجود آورد و شیوهی زندگی او را از جهت رفتاری، احساسی، عاطفی، اندیشه و تخیل نسبت به گذشته متفاوت ساخت. بر این اساس برخی اندیشمندان بر این باورند که سبک زندگی یکی از مهمترین راهکارهای شناخت خودی از بیگانه است و سبب میشود افراد همسو و همفکر را از افراد غیر همسو تشخیص دهیم. به ویژه در دوران پسامدرن که تکثرگرایی و یکسان گریزی از ویژگیهای آن است و شخصیت آدمها چند پاره، چهل تکه و برآمده از فرهنگهای گوناگون و گاه متضاد است(شایگان، 1384: 14). با توجه به مباحث مطرح شده فوق، میتوان مسأله سبک زندگی را راهکاری در وحدت بخشی افراد جامعه به شمار آورد. مارکس وبر معتقد است، سبک زندگی ارزشها و رسمهای مشترکی است که به گروه، احساس هویت جمعی میبخشد(توسلی، 1373: 62).
گفتار دوم: سبک زندگی اسلامی
سبک زندگی دینی، سبکی است که الگوهای مطرح در آن از ترجیحات دینی یا مبتنی بر مبانی دینی پدید آمده است. به لحاظ عینی ما میتوانیم درون هر نوع فرهنگ مبتنی بر مذهب و مکتبی (اعم از شیعه، سنی، مسیحی، بودایی و …) این الگوها را دنبال کنیم و اتفاقاً این یکی از حوزههای مطالعاتی فعال در مورد سبک زندگی در مجامع علمی است. عناصر سبک زندگی دینی در جوامع اسلامی دربردارنده مهمترین عناصر مذهبی و اجتماعی هستند که در آنها جامعه مورد پیروی تودهی مردم قرار میگیرد. اگر در جامعه مذهبی سبک زندگی بر اساس عناصر دینی و مذهبی شکل گیرد، وجود عناصر ملی در این جامعه بر کلیت و تمامیت سبک زندگی دینی لطمه ای نخواهد زد و وجود عناصر کلان دینی بر دیگر عناصر غیر دینی و ملی سایه خواهد انداخت و بر آنها حاکم خواهد بود. سبک زندگی بر خلاف تصور برخی، با مفهوم آداب دینی مساوی نیست، بلکه سبک زندگی در جوامع مسلمان بر اثر عمل به آداب، اخلاق و اعتقادات دینی به دست میآید و در نتیجهی عمل به آموزه های دینی حاصل میشود. در واقع در سبک زندگی اسلامی میخواهیم بدانیم که آحاد و طبقات متفاوت اجتماعی در یک جامعه مسلمان از جمله کارگران، مهندسان، پزشکان و دیگر صنوف مسلمان در موقعیتهای گوناگون از جمله کار، تفریح، لباس، غذا، مناسبات و روابط اجتماعی و خانوادگی و امثال آنها چگونه عمل میکنند(موسوی گیلانی، 1392: 129). مهمترین نوآوری در مفهوم سبک زندگی اسلامی این است که به آموزه های اسلامی و کلیت اسلام نگاه شده است. سبک زندگی اسلامی عنوانی شناخته شده در اکثر علوم انسانی در سطح بینالملل اما از زاویه های متعدد به آن نگاه میشود و مورد مطالعه قرار میگیرد. سبک زندگی اسلامی با تمام زندگی افراد و ابعاد آن مرتبط است. سبک زندگی اسلامی از جهتی با دیگر سبکهای زندگی متفاوت است. در جامعه شناسی، مدیریت، علوم پزشکی و روان شناسی بالینی و.. نیز بحث از سبک زندگی مطرح است اما در این قلمروها فقط به رفتاری خاص میپردازند و با شناختها و عواطف ارتباط مستقیم برقرار نمیکنند. اما سبک زندگی اسلامی از آن جهت که اسلامی است نمیتواند بی ارتباط با عواطف و شناختها باشد. بر این اساس هر رفتاری که بخواهد مبنای اسلامی داشته باشد باید حداقلهایی از شناخت و عواطف اسلامی را پشتوانه خود قرار دهد(کجباف،1390: 62). در واقع سبک زندگی اسلامی آن بخش رفتارهایی است که افزون بر آن که نباید با فقه و شریعت مخالف باشد، باید از منظومه فکری، معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی مسلمانان برآید. بی تردید برای بی همتایی و منحصر به فرد بودن سبک زندگی اسلامی نیازمند ویژگیهای مشترک موجود در همه سرزمینهای اسلامی یا بخشی از آنها هستیم که بر مبانی و سنت یکپارچهی مسلمانان متکی باشد. این ویژگیها فراتر از زمانها و مکانهای گوناگون به هویت خاصی از فرهنگ اسلامی میانجامد. در تعریف سبک زندگی اسلامی نیازمند شاخصهایی هستیم تا مرز میان سبک زندگی اسلامی با سبک زندگی مسیحی یا سکولار را مشخص سازد، نه اینکه تنها منطقهی مجاز رفتار و اعمال را برای ما بیان کند. قلمرو حلیت و جواز به معنای اسلامی بودن نیست و عنوان اسلامی بودن تنها بر اموری صادق است که ویژگیای از معرفت و اندیشه اسلامی در آن وجود داشته باشد. در واقع سبک زندگی اسلامی اصطلاحی است که تنها بر بخشی از رفتارها و کنشها صدق میکند، نه بر هر رفتار و اعمال مجاز(موسوی گیلانی، 1392: 131). به طور کلی میتوان بیان نمود، سبک زندگی هر چیزی است که متن و جوهره زندگی انسان را تشکیل میدهد. در واقع باید به نوعی آن را همان فرهنگی دانست که مردم بر اساس آن زندگی میکنند. نظیر خانواده، آداب و رسوم ازدواج، نوع لباس، تفریحات، الگوی مصرف، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی و هرچه که در اثر نگاه افراد به زندگی و تعریفشان از اهداف خود به وجود میآید. بخش سخت افزاری تمدن اسلامی ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی این تمدن یعنی ساخت زیربنایی فرهنگ صحیح زندگی است و اکتفا به پیشرفتهایی که در زمینه های مختلف سیاسی،اقتصادی یا اجتماعی داشتهایم نباید ما را به این نتیجه برساند که به فرهنگ اسلامی نیز دست یافتهایم. تعریف سبک زندگی و تعیین راههای اصلاح آن کار ساده ای نیست و نیاز به بررسیهای کارشناسانه نخبگان دانشگاه، حوزه و سایر دستگاههای مربوطه دارد و از طرف دیگر تغییر آن نیز بسیار دشوار است چرا که باید آداب و رسومی را تغییر داد که به عنوان یک فرهنگ در بین مردم رواج پیدا کردهاند و باید به این مسأله توجه داشت که متأسفانه غرب گرایی در برخی عادتها آن چنان نفوذ کرده که فرهنگ و آموزه های اصیل اسلامی جای خود را به آنها دادهاند.
نتیجه گیری
با توجه به مباحث مطرح شده در گفتار اول و گفتار دوم با عنوان مفهوم سبک زندگی و سبک زندگی اسلامی باید بیان نمود که، سبک زندگی بخش حقیقی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد. سبک زندگی اسلامی بخش حقیقی و اصلی تمدن است که مصادیقی دارد؛ مانند: مسأله ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسأله ی خط، زبان، کسب و کار، رفتارهای ما در محل کار، مدرسه، دانشگاه، رفتار ما در فعالیتهای سیاسی، ورزشی، رفتار ما در رسانه ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، با همسر، با فرزند، با رئیس، با مرئوس، با پلیس، با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، با دشمن، با بیگانه و … اینها بخشهای اصلی تمدن است که متن زندگی انسان است. برای رسیدن به فرهنگ اسلامی و سبک زندگی دینی ابتدا باید ضعفهای موجود در این زمینه شناسایی و علت شناسی شوند. پاسخ به این پرسشها که چرا چشم و هم چشمی در بین مردم شایع است، چرا آمار طلاق در جامعه در حال افزایش است،زنان چگونه با حفظ عزت نفس در جامعه حاضر شوند و سؤالاتی از این قبیل نیاز به بررسیهای عمیق کارشناسان دارد. در ادامه باید تعریف دقیقی از سبک زندگی دینی ارائه شود و نخبگان و صاحب نظران در این زمینه به بررسی چالشهای موجود و ارائه راهکارهای رفع آن بپردازند. به همین علت است که رهبر معظم انقلاب به خردورزی برای رسیدن به سبک زندگی دینی تاکید میکنند. همانطور که در قرآن کریم بر خردورزی برای تعالی روحی تاکید شده است در جامعه اسلامی هم خردورزی و تفکر عمیق منجر به شناخت راههای کمک به اصلاح عیوب و نواقص اجتماع و تبدیل آن به یک جامعه ایده آل اسلام میشود. البته خردورزی تنها وظیفه نخبگان و مسئولان نیست بلکه باید به عنوان یک عادت و فرهنگ در بین همه مردم جا بیافتد تا خودشان فکر کنند و به نتیجه برسند که در کشور اسلامی ایران باید بر اساس چه آداب و رسوم و فرهنگی زندگی کرد؟چرا که تا شخص خودش به نتیجه نرسد نمیتوان وی را وادار به انجام کاری کرد که قبول ندارد. همانطور که استاد شهید مطهری نیز به این نکته اشاره کردهاند که باید اندیشیدن را آموخت نه اندیشهها را. بنابراین اگر علایق، اهداف و آرمانها در حوزهی رفتار، سبک زندگی و همه عناصر فرهنگی مسلمانان مشخص نشود و به سبک زندگی دینی تبدیل نگردد، آن اهداف و آرمانها، ماندگار و اثرگذار نخواهند بود. چه بسا گاه ممکن است جنبهی زبانی و ادعای شفاهی در بیان افکار و اعتقادات در جامعه شدیدتر از جنبه رفتاری باشد.
منابع و مأخذ
برای دریافت منابع ایمیل بزنید یا تماس بگیرید.