ایالات متحده آمریکا
برای دریافت فایل PDF بر روی این لینک کلیک کنید
مقدمه :
جمعیت ایالات متحده آمریکا از تمام نژادها، ادیان و گروه های نژادی قومی است؛ این مردمان گوناگون به صدها زبان سخن می گویند، آن ها هزاران شغل مختلف دارند، انواع غذاها را می خورند، به انواع موسیقی گوش می دهند و از انواع هنر لذت می برند، آن ها یا خدایان مختلفی را ستایش می کنند و یا اصلا به هیچ خدایی اعتقاد ندارند، به همین دلیل آمریکا و مردمانش را گاه ملتی برآمده از ملل مختلف می خوانند.
با وجود این، مردم ایلات متحده در کنار هم در یک کشور متحد و یکپارچه زندگی می کنند، آن ها به عزت و شرف فردی، حقوق بشر، خودگردانی اختیاری و آزادی در چارچوب قانون اعتقاد دارند، این اندیشه ها باعث می شود تا مردمان ایالات متحده به یک ملت واحد تبدیل شوند: آمریکایی ها. بازتاب این واقعیت را می توان در شعار ملی آمریکایی ها که به معنای « یکی از همه » است یافت.
معمولا آمریکا را به آش در هم جوش تشبیه می کنند که انواع گوناگون مردم در آن ریخته شده اند تا یک هویت ملی واحد، هر چند ناهمگون را پدید آورند. در سال های اخیر، جامعه آمریکا را به یک کاسه سالاد تشبیه کرده اند زیرا اختلاط اجزای مختلف آن باعث ایجاد ملت واحد و متمایزی شده است در حالیکه هر یک از اجزای آن، هویت ویژه خود را حفظ کرده اند.
هویت ملی آمریکایی که گاه آن را شخصیت آمریکایی می نامند به صورت عینی به آسانس قابل درک است، آمریکایی ها جسور و بی پروا هستند، آن ها خواهان آزمودن چیزهای جدیدند. ملت آمریکا محصول فرآیند کشف قواعد خاص خود از دل تجربه های آگاهانه است.
البته آمریکایی ها نقطه ضعف هایی هم دارند، معمولا آن ها به ستایش مادیات و پول متهم می شوند، در حالی که موضوع های معنوی و ذهنی را نادیده می گیرند و نمی توانند از ثروت فراوانشان برای حل مشکلات اجتماعی که آن ها را تحت فشار گذاشته اند، استفاده کنند (شاداب،1383 ).
ایالات متحدهٔ آمریکا (به انگلیسی: The United States of America و به اختصار: USA) کشوری در آمریکای شمالی، و به پایتختی شهر واشنگتن دیسی است. آمریکا سومین کشور پر جمعیت دنیا و سومین کشور پهناور جهان است، و از لحاظ نژادی و گوناگونی مردم، متنوعترین کشور جهان شناخته میشود. آمریکا با تولید ناخالص داخلی بیش از ۱۳٬۰۰۰ میلیارد دلار در سال و ۱۹٪ قدرت خرید جهان، بزرگترین اقتصاد در میان کشورهای جهان را دارا است.
نظام حکومتی آمریکا در چارچوب قانون اساسی، و بر اساس سیستم جمهوری فدرال بنیان نهاده شدهاست. این کشور در سال ۱۷۷۶ میلادی (۱۱۵۵ ه.خ.)، در پی اعلام استقلال و اتحاد ۱۳ مستعمرهٔ سابق بریتانیا شکل گرفت.
کشور آمریکا از شرق با اقیانوس اطلس، در غرب با اقیانوس آرام، از شمال با کشور کانادا، و از جنوب با مکزیک همسایهاست. این کشور از راه پایگاه دریایی گوانتانامو نیز مرز مشترک اندکی با کوبا دارد. آمریکا همچنین از طریق آلاسکا با روسیه مرز آبی دارد. به علاوه، مجموعهای از جزیرهها، ناحیهها، و مناطق متعلق به آمریکا در سراسر جهان پراکندهاند ( www.fa.wikipedia.org ).
ایالات متحده آمریکا پس از حضور در جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، قدرت اثرگذاری خود در جهان را گسترش داد. آمریکا به عضویت دائم شورای امنیت سازمان ملل در آمدهاست و از بنیانگذاران پیمان نظامی ناتو محسوب میشود. و پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد به عنوان یک ابرقدرت منحصر به فرد درآمد (شفیعی،1383 )
نام :
نام «آمریکا» اقتباسیست از نام آمریگو وسپوچی جهانگرد و کاشف ایتالیایی که توسط یک نقشه ساز آلمانی در سال ۱۵۰۷ میلادی ثبت گردید. «ایالات متحده آمریکا» نیز در مدارک رسمی نخستین بار در یازدهم ژوئیه سال ۱۷۷۸ میلادی استفاده گردید و از آن زمان تا کنون جاری بوده است.
این کشور با نامهای دیگری مانند ایالات متحدهٔ امریکا، (اِمریکا یا آمریکا) ایالات متحده، اتازونی (برگرفته از واژهٔ فرانسوی États-Unis، به معنای ایالتهای متحد)[۹] و (بطور عامیانه) ینگه دنیا نیز خوانده میشود ( www.fa.wikipedia.org).
پرچم و نشان ملی آمریکا
پرچم آمریکا پرچم رسمی فدرال ایالات متحده آمریکا است. این پرچم از زمان طرح خود اول بار در سال ۱۷۷۵ تا به امروز ۲۶ مرتبه تغییر و تحول پیدا کرده تا به شکل فعلی خود رسیده است.
این پرچم امروزه ۱۳ باند سفید و قرمز دارد و پنجاه ستاره. ۱۳ باند نشان ۱۳ مستعمرهای است که اول بار علیه بریتانیا قیام نموده و منجر به استقلال آمریکا شدند. ۵۰ ستاره سفید نشان ۵۰ ایالتی است که امروزه عضو ایالات متحده آمریکا میباشند. هر یک از ۵۰ ایالات متحده خود بطور جداگانه پرچم رسمی ایالت خود را نیز دارند.
نشان بزرگ ایالات متحده آمریکا (Great Seal of the United States) :نشانیست که با آن مدارک و اسناد رسمی این کشور جنبه رسمیت پیدا میکند. این نشان اول بار در سال ۱۷۸۲ بکار رفت. بر روی این نشان عقاب سرسفیدی دیده میشود که در چنگال های سمت چپ خود ۱۳ تیر و در چنگالهای سمت راست خود یک شاخه زیتون را نگاه داشته است. معنای نشان با عبارت زیر بیان گردیده است:
"a strong desire for peace, but will always be ready for war"
"قویاً خواهان صلح، اما همواره آمادهٔ جنگ." جهت نگاه عقاب بهطرف سمت راست خود (شاخه زیتون) است که به معنای ترجیح عقاب به صلح میباشد. عقاب در منقار پارچهای را نگاه داشته که بر آن عبارت لاتین E Pluribus Unum نقش بسته است. این عبارت بمعنای "چندین یکی را خلق میکنند" است که اشاره به از بوجود آمدن ایالات متحده از چندین ایالت بصورت یک کشور واحد را دارد. سیزده ستاره بالای سر عقاب به شکل ستاره داوود است و عدد سیزده در این نشان حکایت از سیزده ایالت اولیه آمریکا در زمان انقلاب آمریکا بر علیه استعمار بریتانیا را دارد(www.usa.ir).
جغرافیای طبیعی
ایالات متحدهٔ آمریکا در نیمکرهٔ غربی زمین، و در شمال قارهٔ آمریکا واقع است. ایالات متحدهٔ آمریکا از شمال با کشور کانادا، و در جنوب با کشور مکزیک مرز خاکی دارد. این کشور در شمال غرب قارهٔ آمریکا و سواحل آلاسکا نیز با روسیه مرزهای مشترک آبی دارد. ۴۸ ایالت به هم پیوسته که خاک اصلی آمریکا را تشکیل میدهند، از شرق و جنوب شرقی به اقیانوس اطلس و خلیج مکزیک، و از غرب به اقیانوس آرام منتهی میشوند. ایالت آلاسکا نیز از شمال به اقیانوس منجمد شمالی، از غرب به تنگهٔ برینگ، و از جنوب غربی به اقیانوس آرام ختم میشود. مجمعالجزایر هاوایی هم در جنوب غرب خاک اصلی آمریکا و در اقیانوس آرام واقع شدهاند.
مناطق جغرافیایی و فرهنگی ایالات متحدهٔ آمریکا عبارتاند از: نیوانگلند، ایالتهای ساحلی اقیانوس اطلس، ایالتهای جنوب، ایالتهای غرب میانه (میدوست)، ایالتهای جنوب غربی آمریکا و ایالتهای غرب.
این کشور از ۴۸ ایالت همجوار، و دو ایالت جدا از دیگران (شبه جزیره آلاسکا در شمال شرق قارهٔ آمریکا و مجمعالجزایر هاوایی در اقیانوس آرام) تشکیل شدهاست. همچنین، در دو منطقهٔ حوزهٔ دریای کارائیب، و نیز بخشهایی از اقیانوس آرام، جزایر کوچک و پراکندهای وجود دارند که قلمرو آمریکا محسوب میشوند، ولی به گونهای خودگردان اداره میشوند (مانند پورتو ریکو).
آلاسکا بزرگترین و رودآیلند کوچکترین ایالت در آمریکا میباشند.
مقایسه وسعت آلاسکا بزرگترین ایالت آمریکا با وسعت ۴۸ ایالت این کشور (به جز هاوایی و آلاسکا).
قسمتی از رشته کوههای راکی در غرب آمریکا قرار گفتهاست که بزرگترین قله آن در ایالت کلرادو قرار دارد. مرتفعترین نقطه در آمریکا قله کوه مک کینلی در آلاسکا میباشد. رودخانه میسیسیپی بزرگترین و مهمترین رودخانه آمریکای شمالی و چهارمین رودخانه طولانی جهان در آمریکا قرار دارد. این رودخانه که به رودخانه میسوری میپیوندد، نقش تجاری و اقتصادی مهمی برای آمریکادارد. قسمتی از آبشار نیاگارا در مرز بین آمریکا و کانادا قرار دارد و ازجاذبههای طبیعی توریستی در آمریکا به شمار میرود (www.fa.wikipedia.org).
ایالت متحده از نظر جغرافیایی هم تنوع زیادی دارد، سرزمینی که آمریکایی ها در آن زندگی می کنند از یک کرانه تا کرانه دیگر بیش از 4500 کیلومتر طول دارد و از یک سو جزایر هاوایی و از سوی دیگر طبیعت وحشی آلاسکا را در بر می گیرد و مانند مردمانش متنوع و رنگارنگ است. ایالات متحده تقریبا انواع موقعیت های ارضی و آب و هوای موجود در کره زمین را دارا است.
در بخش غربی کشور، ارتفاع رشته کوه های عظیم و پوشیده از برف به 4200 متر می رسد. بخش مرکزی کشور شامل دشت های وسیع است که صدها کیلومتر مربع وسعت دارند، بعضی از این دشت ها خشک و بیابانی است، در بقیه قسمت ها از جمله قلب سرزمین خاک غنی و حاصلخیزی وجود دارد که سبب شده تا کشاورزان بتوانند با محصولاتشان نه تنها برای ملت آمریکا بلکه برای سراسر دنیا غذای کافی فراهم کنند.
آمریکا در نزدیکی خط استوا جزایری دارد که شماری از انها آب و هوای تحت حاره ای، پوشش جنگلی و خط ساحلی دارند و شماری دیگر یخچال ها و بیابان های یخ زده ای در نزدیکی قطب شمال هستند. در مجموع، سرزمین آمریکا از نظر منابع طبیعی از جمله نفت، طلا، نقره، اورانیوم، زغال سنگ، سنگ معدن آهن، روی، الوار، انواع ماهی و جانوران وحشی غنی است (شاداب،1383)
وسعت آمریکا
کشور ایالات متحدهٔ آمریکا در مجموع ۹٬۸۲۶٬۶۳۰ کیلومتر مربع وسعت دارد که البته ۴۷۰ هزار کیلومتر آنرا جزایر پراکنده و تحت قلمرو آمریکا در اقیانوس آرام و دریای کارائیب تشکیل میدهند.
از نظر کل وسعت آب و خاک، آمریکا بعد از روسیه و کانادا، سومین کشور پهناور جهان است. به طور تقریبی، کشور آمریکا، شش برابر بزرگتر از ایران، ۲۵ درصد بزرگتر از استرالیا، ۳۵ برابر بزرگتر از انگلستان، ۱۴ برابر بزرگتر از فرانسه، و نصف روسیه است.
همچنین این کشور، کمتر از یک سوم قارهٔ آفریقا، نصف آمریکای جنوبی، اندکی بزرگتر از برزیل، ۳۰۰ برابر بزرگتر از کشور هائیتی، و دو و نیم برابر بزرگتر از مجموع کشورهای اروپای غربی است ( www.fa.wikipedia.org).
آب و هوای آمریکا
با توجه به وسعت زیاد و پراکندگی توپولوژی در آمریکا، آب و هوای آن در نقاط مختلف به طور باورنکردنی متغیر است. اگر بخواهیم یک آب و هوای کلی برای آمریکا در نظر بگیریم باید بگوییم آب و هوای آن معتدل است، البته در فلوریدا و هاوایی آب و هوایی گرمسیری (حاره ای)، در آلاسکا سردسیری، در دشتهای بزرگ (Great Plains) نیمه خشک و در قسمت جنوبی ناحیه جنوب غربی (Southwest) آب و هوایی خشک وجود دارد. محدوده درجه حرارت از 62- درجه سانتیگراد در آلاسکا تا 57 درجه سانتیگراد در بعضی نقاط کالیفرنیا در تابستان متغیر است.
بطور کلی ایالات شمالی آمریکا سردترین ایالات هستند که زمستانهای سخت همراه با یخبندان دارند به ویژه در نواحی دشتها (Plains)، غرب میانه (Midwest) و شمال شرق (Northeast). در مقابل، درجه حرارت ایالات جنوبی آمریکا - که به کمربند خورشیدی (sunbelt) معروفند - به ندرت به زیر صفر می رسد. به غیر از ایالات اورگان و واشنگتن و منطقه نیوانگلند، بقیه نقاط آمریکا معمولا تابستانهای داغی دارند. ایالات شمال غربی آمریکا در مجاورت اقیانوس آرام (Pacific Northwest) دارای آب و هوای معتدل هستند در حالیکه بخشهای جنوبی، ایالات شمال شرقی آمریکا در مجاورت اقیانوس آرام (Pacific Northeast) و غرب میانه آمریکا (Midwest) آب و هوای مرطوب دارند.
فصول بهار و پاییز در آمریکا معمولا معتدل، گرم و آفتابی هستند. (البته رطوبت در برخی نواحی به ویژه Pacific Northwest وجود دارد.)
همچنین فصل توفانهای تورنادو بین آپریل و جون است و از بخش غرب میانه آمریکا وارد می شوند، گردبادها نیز معمولا در اوایل تابستان در طول ساحل جنوب شرقی و ساحل خلیج مکزیکو وجود دارند( www.usa.ir ).
جغرافیای انسانی
جمعیت آمریکا بر اساس برآورد سال ۲۰۰۹ ادارهٔ آمار آمریکا در حدود ۳۰۶٬۲۱۵٬۸۸۶ نفر تخمین زده شده است. نرخ رشد جمعیت آمریکا، در حدود ۰٫۹۷۵٪ است.
بر اساس آمار منتشرهٔ سال ۲۰۰۳، ترکیب نژادی مردم آمریکا، بدین شرح است:
سفیدها: ۸۱٪
سیاهان (آمریکایی آفریقاییتبار): ۱۲٫۹٪
آسیاییها: ۴٫۲٪
سرخپوستان آمریکایی: ۱٪
بومیان هاوایی و جزایر پاسفیک: ۰٫۲٪
در این آمار، نژاد اسپانیاییتبار (موسوم به هیسپانیک، یا لاتینو) همراه با نژاد سفید محاسبه شدهاست( www.fa.wikipedia.org).
زبان
کشور ایالات متحدهٔ آمریکا دارای زبان رسمی نیست، گرچه انگلیسی آمریکایی نقش زبان ملی را دارد و در عمل نیز زبان اصلی کشور است. یکی از پیشنیازهای مهاجرت و اقامت در آمریکا برای خارجیان، تسلط نسبی به زبان انگلیسی است.
همچنین زبان انگلیسی در ۲۸ ایالت به عنوان زبان رسمی شناخته میشود، و فعالیتهایی برای به رسمیت شناختن انگلیسی به عنوان زبان رسمی دولتی نیز در جریان است.
زبانهای مرسوم در آمریکا به ترتیب عبارتاند از:
انگلیسی آمریکایی: ۸۲٫۱٪
اسپانیولی: ۱۰٫۷٪
سایر زبانهای هند و اروپایی: ۳٫۸٪
زبانهای آسیایی و اقیانوسیه: ۲٫۷٪
سایر زبانها: ۰٫۷٪.
زبان ها (2005)
فقط انگلیسی آمریکایی
2/216 میلیون
اسپانیایی (دربردارندهٔ زبانهای کریول اسپانیایی
2/32 میلیون
چینی
3/2 میلیون
فرانسوی (دربردارندهٔ زبانهای کریول فرانسوی)
9/1 میلیون
تاگالوگ
4/1 میلیون
ویتنامی
1/1 میلیون
آلمانی
1/1 میلیون
(www.fa.wikipedia.org).
تاریخ
نخستین ساکنان این قاره را اقوام سرخپوستان آمریکایی تشکیل میدادهاند. بیش از ده هزار سال است که انسان در قارهٔ آمریکا زندگی میکند. قاره آمریکا توسط کریستف کلمب و در سال ۱۴۹۲ کشف شد اما او به اشتباه فکر کرد که آنجا هندوستان است اما مدتها بعد آمریگو وسپوچی اعلام کرد که این قاره جدیدی است. اما تاریخ آمریکا به عنوان یک کشور مستقل به سال ۱۷۸۳ میلادی باز میگردد که در آن آمریکا بر طبق معاهدهٔ پاریس به رسمیت شناخته گردید.
قبل از اعلام استقلال آمریکا در سال ۱۷۷۶، آمریکا مجموعهای از مستعمرات اروپایی بود. بطور مثال، اسپانیاییها در منطقهٔ فلوریدای امروزی ساکن شدند، بریتانیاییها شهر جیمز تاون در ویرجینیای امروزی را آباد کردند، هلندیها نیو آمستردام را که اکنون نیویورک خوانده میشود ساختند، و فرانسویها نیز در ایالت جنوبی لوئیزیانا و اطراف رودخانه میسیسیپی ساکن شدند(www.fa.wikipedia.org).
آلاسکا بخشی از امپراتوری روسیه بود تا اینکه در سال 1867 توسط آمریکائیان از روسیه خریداری گردید.
انگلیس بر خلاف اسپانیا و فرانسوی ها، مستعمرات آمریکایی خویش را عمدتا از طریق گسترش بازرگانی توسعه بخشید، پادشاه انگلیس سرزمین های وسیعی را به کمپانی های تجاری جهت گسترش بازرگانی اعطا نمود.
یک سری اقدامات توسعه طلبانه که تا قبل از دهه 1770 ابتدا توسط کمپانی ویرجینیا تحت فرمان دربار شروع گردیده بود، منجر به برقراری 13 مستعمره در سواحل شرقی قاره گردید و هر مستعمره ترکیب اجتماعی، گرایش مذهبی، منافع اقتصادی و قانون اساسی خود را داشت و تلاش های ناموفقی جهت برقراری یک سیستم سیاسی واحد که در بر گیرند، شکل گرفت ولی نتیجه بخش نبود (گنجی،1383)
نگارش اعلامیه استقلال و جنگی که از پی آن بین بریتانیا و مهاجرنشین های آمریکایی در گرفت رخدادهایی ناگهانی و بی مقدمه نبودند بلکه اقداماتی بودند از روی ناچاری و واکنش هایی از روی اکراه مهاجرنشین ها به آنچه یک رشته دراز از سوء استفاده های کشور مادر( وضع مالیات های سنگین و ... از سوی بریتانیا ) تلقی می کردند و این سوء استفاده ها سال های زیادی پیش از اعلامیه استقلال شروع شده بود، این سوء استفاده ها طی زمان به طور فزاینده ای توهین آمیز و شرم آور شده بود. از آن گذشته، این رخدادها احساسات و اختلاف نظرهایی پدید آورده بود که سبب شکاف در میان مهاجرنشینان و پیدایش گروه های مخالف هم شده بود (حقیقت خواه،1386 ).
به تدریج، بخش های زیادی از مستعمرات سیزده گانه شاهد درگیری و شورش علیه حکومت بریتانیا شدند، بدین ترتیب جنگ های انقلاب آمریکا از آوریل 1775 با نبرد لگزینگتون آغاز شد و در سال 1783 در امضای قرارداد صلح با بریتانیا پایان یافت؛ استقلال 13 مستعمره آمریکای شمالی با صدور اعلامیه استقلال آمریکا در 4 ژوئیه 1776 محقق شد (www.fa.wikipedia.org).
آمریکا ابتدا متشکل از ۱۳ ایالت خودمختار بود که تعارض قوانین هر ایالت مانند مالیات بر واردات باعث رکود اقتصادی و در نتیجه شورشهایی مانند شورش شیز شد به همین دلیل ۵۵ نماینده از ۱۲ ایالت (به جز رودآیلند) در فیلادلفیا منجمله جورج واشنگتن، بنجامین فرانکلین و جیمز مدیسون قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را تصویب کردند که اکنون نیز قانون اساسی آمریکا است و از آن موقع ۲۵ اصلاحیه خوردهاست(حقیقت خواه،1386 ).
با شروع قرن جدید و انتقال پایتخت از فیلادلفیا به واشنگتن دی سی و خرید لوئیزیانا در سال ۱۸۰۳، در سال ۱۸۱۲ ارتش بریتانیا بار دیگر به آمریکا قشون کشی کرده و پایتخت جدید را به آتش کشانید، اما موفق به استقرار در منطقه نگردید (www.fa.wikipedia.org).
دوواقعهٔ بزرگ و پر تنش دیگر در تاریخ آمریکا یکی جنگ داخلی آمریکا در قرن نوزدهم، و سقوط بازار آزاد در اواخر دهه ۱۹۲۰ میلادی بود، سقوط بازار آزاد آمریکا در ۱۹۲۹ آغازگر یک دوره رکود اقتصادی چند ساله بود که در آن نزدیک به یک چهارم جمعیت آمریکا شغلهای خود را از دست دادند (www.fa.wikipedia.org).
جنگ داخلی : هیچ وافعه ای در تاریخ ایالات متحده به اندازه جنگ داخلی (1861 و 1865 ) توجه آمریکایی ها را به خود معطوف نکرده است. بخشی از این جذابیت ناشی از این است که جنگ داخلی آمریکا بزرگترین و خونبارترین جنگی است که تا به حال در نیمکره غربی به پا شده است. جنگی در مقیاسی استثنایی، تقریبا 5/3 میلیون سرباز در دو ارتش خدمت کردند و در حدود ده هزار نفر نبرد، درگیری، محاصره و عملیات دریایی رخ داد. آتش درگیری های آن ها به آن سوی نیمه جنوبی ایالات متحده، از اقیانوس اطلس تا آریزونا زبانه کشید و به طرف شمال، پنسیلوانیا و اوهایو کشیده شد، درگیری های دریایی نیز در سراسر قلمرو رخ داد.
این اولین جنگ با مقیاس وسیع بود که با سلاح های عصر صنعتی انجام می شد، جنگ داخلی مصادف بود با تولید مسلسل، تفنگ خودکار، تفنگ دوربین دار و رزم ناوهای زره پوش به علاوه یک زیر دریایی که عملا یک کشتی دشمن را غرق کرد.
راه آهن برای نخستین بار نقشی اساسی در جنگ ایفا کرد، زیرا قطارها در حالی که تلگراف ارتباط سریع را میسر کرده بود، سربازان و تجهیزات را حمل می کردند؛ دیگر نو آوری ها عبارت بودند از: استفاده از بالون برای هدایت آتش توپخانه و بهبود تکنیک های جنگ سنگر به سنگر.
در واقع سرنوشت ایالت متحده در قلب این نبرد قرار داشت، همانطور که مکفرسن اشاره می کند : سرنوشت برده داری، ساختار جامعه چه در شمال و چه در جنوب، بقای ایالات متحده بر شاخه های آن سربازان خسته آبی و خاکستری پوشی که جنگیدند استوار بود(حسینی روز بهانی،1389).
علت این جنگ برده داری در 11 ایالت جنوبی مشهور به ایلات موتلفه آمریکا مربوط می شد که آبراهام لینکین خواهان براندازی آن بود. این جنگ در سال 1865 با پیروزی نهایی شمالی ها به فرماندهی یولیسیز سایمن گرانت پایان یافت(www.fa.wikipedia.org).
پایان دادن به برده داری، نجات ایالات متحده و ایجاد کشوری متحدتر با بهای سنگینی به دست آمد زیرا قدرت آتش جنگ داخلی بیش تر و مهلک تر از جنگ های پیشین بود؛ از سربازان شمالی و جنوبی حدود 600 هزار نفر کشته شدند، میزان تلفات این جنگ چهار ساله به طور متوسط بیش از 400 کشته در هر روز بود و 470 هزار نفر دیگر هم زخمی شدند(حسینی روز بهانی،1389).
با پیروزی در جنگ جهانی اول، و غلبهٔ متفقین در جنگ جهانی دوم و شکست نهایی آلمان نازی در این جنگ و تخریب شدید زیرساختهای اقتصادی و صنعتی اروپا، آمریکا که کمترین خسارات را متحمل شده بود، به عنوان قدرت بزرگ جهانی پدیدار شد. حذف شدن اتحاد جماهیر شوروی از صحنهٔ رقابت با آمریکا در میادینی چون جنگ سرد، جنگ ویتنام، و جنگ کره، عملاً آمریکا را رفته رفته در موقعیت منحصربفردی در جهان قرار داد(شفیعی ،1384).
مذهب
آمریکا به طور رسمی یک کشور سکولار میباشد. در ایالات متحده آمریکا بر اساس متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، هیچ دینی بطور رسمی وجود ندارد، اما همین متمم نیز آزادی تمام ادیان را تضمین کردهاست. به همین دلیل است که مثلاً زنان محجبهٔ مسلمان آمریکایی اجازه حضور در مراکز دولتی و دانشگاهی کشور را از نظر قانونی دارند(www.fa.wikipedia.org).
اولین اصلاحیه قانون اساسی ایالات متحده مذهب را آزاد گذاشته و از پایه ریزی حکومت مذهبی جلوگیری می کند(www.mcivisa.com).
با وجود جدایی دین از سیاست در آمریکا، دین اهمیت ونقش مهمی در این کشور دارد که نماد آن جمله توکل ما به خداست شعار کشور آمریکا است که بر روی اسکناس دلار آمریکا نیز نقش بسته است گروههای مذهبی قدرت اثر گذاری قابل توجهی در آمریکا دارند در دهه ۱۹۲۰ این گروهها توانستند دولت را ترغیب به ممنوعیت تولید و مصرف مشروبات الکلی کنند (اصلاحیه هجدهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا ولی با افزایش خشونتها در پی گسترش قاچاق در اصلاحیه بیست و یکم برداشته شد)( گنجی،1384).
گروههای مذهبی به خصوص پروتستانهای اونجلیکال و کاتولیکها، مواضع سرسختانهای را دربرابر موضوعات چون همجنسگرایی، سقط جنین و آموزش مختلط در مدارس آمریکا، اتخاذ کردهاند. (www.fa.wikipedia.org).
طبق تحقیقات انجام شده در سال 2007 ، 78.4% بزرگسالان خود را مسیحی معرفی کرده اند در صورتیکه این رقم در سال 1990 به میزان 86.4% رسیده است. فرقه های پروتستان 51.3% جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند در صورتیکه فرقه کاتولیک های رومی 23.9% جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند. برطبق مطالعات انجام شده پروتستان های سفیدپوست ( مسیحی انجیلی) 26.3% جمعیت آمریکا - بزرگترین دسته مذهبی آمریکا - را تشکیل می دهند. برخی مطالعات دیگر 30-35% آمریکایی ها را جزو فرقه پروتستان می دانند(www.mcivisa.com).
برخی از فرقههای مذهبی معروف آمریکا عبارتاند از:
اپیسکوپلینها، پرسبیترینها، متدیستها، باپتیستها، یونیتارینها، مریدان مسیح، کلیسای اصلاحی هلندی، کویکرها و کانگروگیشنالیستها(www.fa.wikipedia.org).
فرهنگ
ایالات متحده آمریکا یک ملیت چند فرهنگی دارد و گروه های مختلف قومی، سنتی، با ارزش های مختلف در این کشور زندگی می کنند. صرف نظر از جمعیت های بومی ایالت هاوایی و دیگر ایالت های آمریکا تقریباً تمامی آمریکایی ها و نیاکانشان در مدت 5 قرن گذشته به این کشور مهاجرت کرده اند. تمام آمریکا تقریباً فرهنگ مشترکی دارند – یک فرهنگ غربی مشتق شده از سنت مهاجران اروپایی. اخیراً مهاجرت های بسیاری از آسیا به خصوص آمریکای لاتین به ترکیب چند فرهنگی این کشور بیشتر کمک کرده است(www.mcivisa.com).
چند فرهنگ گرایی که با جنبش حقوق مدنی جرقه خورد و با سیل مهاجران از آسیا و آمریکای لاتین تغذیه شد، لیبرالیسم را به عنوان راه حل ایدئولوژیک برای موازنه بخشی وحدت و چند گانگی در آمریکا به چالش کشیده است. در محور این چند فرهنگ گرایی بر اهمیت پایدار قومیت در شکل دادن به علایق و هویت های سیاسی تاکید می شود. مدافعان چند فرهنگ گرایی بر این باورند که عضویت در یک فرهنگ اجتماعی با زبان و تاریخ خاص خود برای هویت فردی و خود تحققی فردی ضرورت دارد. آنها متقاعد می شوند که حقوق فردی جهانی نوید داده شده توسط لیبرالیسم حمایت ناکافی برای تداوم حیات فرهنگ های اقلیت و توانایی اعضای آن ها در تصمیم گیری در باب بهترین شیوه زندگی برای خود است( مصطفی زهرانی ،1386).
فرهنگ آمریکایی مستقل ترین فرهنگ دنیا شناخته شده است. درک این موضوع که آمریکایی ها از فعالیت های اجتماعی بالایی برخوردار هستند نقش بسیار مهمی در جذب مهاجران و ملت های پیشرفته دیگر داشته است. با وجود اینکه ایالت متحده شامل طبقات اجتماعی مشخصی نمی باشد، دانشمندان تفاوت عمده ای را بین طبقات مختلف اجتماعی شناسایی کرده اند که به روی اجتماع، زبان و ارزش های مردم تأثیر می گذارند. طبقات متخصص و میانی آمریکا روندهای اجتماعی هم زمانی را آغاز کرده اند از جمله برابری طلبی حقوق زنان، محیط زیست گرایی، و چند فرهنگی. تصویری که خود آمریکایی ها از خود دارند، نقطه نظرات آمریکایی ها، و انتظارات فرهنگی شان به میزان بسیاری با شغل و حرفه این افراد مرتبط است. آمریکایی ها بسیار تمایل دارند تا دستیابی های خود را بر اساس ارزش های اجتماعی – اقتصادی ارزیابی کنند(www.mcivisa.com).
اقتصاد
ایالات متحدهٔ آمریکا اقتصاد کاپتالیستی از نوع سرمایهداری انحصاری دارد.ویژگی بارز اقتصاد ایالات متحدهٔ آمریکا عبارتست از تسلط انحصارها در رشتههای مختلف، که بر مبنای منابع طبیعی فراوان، زیربنای توسعهیافته، تولید انبوه، و مصرف زیاد استوار است. تولید ناخالص داخلی ایالات متحدهٔ آمریکا با بیش از ۱۳ تریلیون دلار، یعنی حدود ۲۰٪ تولید ناخالص جهان، نخستین اقتصاد بزرگ جهان است.
ایالات متحده بزرگترین واردکننده، و پس از آلمان و چین - سومین صادرکنندهٔ بزرگ جهان است. کانادا، چین، مکزیک، ژاپن و آلمان، به ترتیب بزرگترین شرکای تجاری آمریکا هستند. آمریکا در دههٔ اخیر بزرگترین بدهی جهان را نیز بر شانه داشتهاست.
بزرگترین اقلام صادراتی آمریکا بترتیب تجهیزات صنعتی (۲۹٫۸٪)، ماشینآلات (۲۹٫۵٪)، کالاهای مصرفی غیر اتومبیل (۱۲٫۴٪)، خودرو و تولیدات وابسته (۹٫۳٪)، تولیدات صنایع غذایی (۸٫۳٪)، و تولیدات صنایع هوایی (۶٫۶٪) هستند، در حالی که بزرگترین اقلام وارداتی به آمریکا کالاهای مصرفی غیر اتومبیل (۲۳٪)، سوخت (۲۲٫۱٪)، ماشینآلات (۱۹٫۹٪)، تجهیزات صنعتی (۱۴٫۸٪)، تولیدات خودرو (۱۱٫۱٪)، صنایع غذایی (۴٫۲٪)، و صنایع هوایی (۱٫۷٪) هستند.
اما بزرگترین محصولات تولیدی آمریکا مواد شیمیایی، تولیدات نفتی، فولاد، خودرو، تولیدات صنایع هوایی، ارتباطات، الکترونیک، تولیدات غذایی و مصرفی، و صنایع معدن و چوب هستند. آمریکا همچنین در تولید برق، ظرفیت پالایش نفت، ذخیرههای ذغال سنگ، تولید انرژی بادی، و انرژی هستهایدر جهان، رتبه نخست را دارا است.
بیشتر چرخهای اقتصادی آمریکا متعلق به بخش خصوصی است، تا جاییکه بخش دولتی فقط ۱۲٫۴٪ تولید ناخالص ملی را سالیانه باعث میشود. با اینحال ۷۵٪ تولید ناخالص ملی محصول بخش خدماتی بودهاست. با اینکه تولیدات کشاورزی آمریکا حدود ۱٪ تولید ناخالص ملی این کشور است، همین سطح تولید حدود ۶۰٪ کل تولیدات کشاورزی جهان را تشکیل میدهد(www.fa.wikipedia.org).
امنیت و قوای نظمیه
نظم و امنیت در سطح شهر و ایالت را کلانتر و پلیس های محلی و ایالتی بر عهده دارند. در برخی موارد و در مواقع مشخص و معینی، ارگانهای فدرال همانند اف بی آی و مارشال ها وارد عمل میشوند. سیستم قضایی نیز به همین گونه (و از سطوح محلی به سمت سطوح فدرال) بنا نهاده شده است. آمریکا در میان کشورهای پیشرفته دارای آمار جرم و جنایت بالاتری بوده است٬ بخصوص در موارد مربوط به سلاح های گرم. در سال ۲۰۰۹ به ازای هر یکصدهزار نفر تعداد ۵ قتل در آمریکا رخ داد. نقش متمم دوم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا (در اعطای آزادی حمل سلاح گرم به شهروندان)( گنجی،1383) همواره مورد توجه بحث های فراوانی بوده است. (www.fa.wikipedia.org).
آمریکا همچنین دارای تعداد نسبی بیشتری جمعیت زندانی می باشد و این کشور از معدود کشورهای پیشرفته است که هنوز مجرمین را (در ۳۴ ایالت و برخی موارد فدرال) اعدام میکند. از سال ۱۹۷۶ تا کنون٬ تعداد یکهزار اعدام صورت گرفته. در سال ۲۰۱۰ پس از کشورهای چین، ایران، کره شمالی، و یمن، آمریکا از این لحاظ در جهان در رتبه پنجم بود. با اینحال این قانون از ایالت به ایالت فرق میکند. بطور مثال حکم اعدام در ایالات نیوجرسی، نیومکزیکو و ایلینوی ممنوع است(www.fa.wikipedia.org).
نیروهای نظامی
نیروهای نظامی آمریکا به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند
نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا
نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا
نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا
نیروهای تفنگدار دریایی ایالات متحده آمریکا
گارد ساحلی ایالات متحده آمریکا
وزیر دفاع (در حال حاضر رابرت گیتس) زیر نظر رییس جمهور (در حال حاضر باراک اوباما) که مقام فرمانده کل قوا را بر عهده دارد فعالیت میکند.
در سال ۲۰۰۴ ایالات متحده آمریکا با بودجه نظامی ۵۲۲ میلیارد دلار، ۳٫۷٪ تولید ناخالص داخلی را صرف هزینههای نظامی کرد، که این هزینههای نظامی به تنهایی تقریباً معادل نصف هزینههای نظامی جهانی بودند(www.fa.wikipedia.org).
سیاست و حکومت
نظام سیاسی آمریکا یکی از متنوع ترین نظام هایی است که از تشکیلات سیاسی متعدد متفاوت و گوناگونی نظیر تعدد نیروهای سیاسی منطقه ای، طبقه ای، پلورالیستی و فردی برخوردار است، نظام های فدرالی، ساختار گروه های فشار، احزاب سیاسی و کارکرد کنگره این نیروهای سیاسی را به منافع متعددی تقسیم می کند که هر یک قصد ارتقای اهداف اقتصادی، دفاع از موقعیت اجتماعی خویش و دستیابی به فرصتی برای ارائه دیدگاه های خود دارند(گنجی،1383).
نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا در چارچوب یک قانون اساسی و به صورت یک نظام فدرالی است که از ویژگیهای حکومتی این کشور به شمار میرود(www.fa.wikipedia.org).
ایالات متحده کشوری است بسیار پیچیده و نخستین سرزمینی است که در 1783 میلادی از سلطه استعمار خارج شد و به استقلال رسید، در سال 1788 نخستین قانون اساسی را تدوین کرد و نخستین حکومت فدرال نیز در سال 1789 در آنجا ایجاد شد. این کشور متشکل از یک نظام حکومتی فدرال مرکب از 50 ایالت است به همین جهت قدرت بین دولت فدرال و ایالات تقسیم شده است اما قوانین فدرال بر قوانین ایالتی رجحان دارد(امجد،1383،3 ).
سیستم تفکیک قوا در این کشور به شکل کاملاً بارزی به مرحله اجرا درآمدهاست. بنیان گذاران و نویسندگان اعلامیه استقلال ایالات متحدهٔ آمریکا و قانون اساسی ایالات متحده به دلیل نگرانی از ظهور نظام سلطنتی اروپایی که در آن پادشاه قدرت مطلق را در دست داشت، نظام سیاسی جدید خود را به گونهای طراحی کردند که در آن فرد یا نهادی نتواند قدرت مطلق بدست آورد. این قوانین همچنین طوری در نظر گرفته شدهاند که از قدرت گرفتن بیش از حد اکثریت بر اقلیت ها، و نیز هر یک از شاخههای ۳گانهٔ قدرت ممانعت بعمل آورد(www.fa.wikipedia.org).
قوه مقننه:
قوه مقننه و یا کنگره ایالات متحده از دو مجلس نمایندگان و سنا تشکیل شده که مسئولیت قانونگذاری را به طور کامل بر عهده دارد. نمایندگان این مجالس با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و هیچ نهادی در ایالات متحده قدرت انحلال مجالس را ندارد. مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا با ۴۳۵ عضو و مجلس سنای ایالات متحده آمریکا با ۱۰۰ عضو به صورت مشترک به امر قانونگذاری مشغول هستند( www.hamshahrionline.ir).
قوه مجریه:
رئیس جمهور ایالات متحدهٔ آمریکا نیز به عنوان رئیس قوهٔ مجریه و فرمانده کل قوا با رأی مستقیم مردم و از طریق آرای هیات الکترال انتخاب میشود و در برگزیدن مشاورانش به عنوان وزرا اختیارات تام دارد. در حقیقت رئیس جمهور، نیازی به کسب رأی اعتماد از کنگره ندارد و کنگره نیز متقابلاً نمیتواند با رأی عدم اعتماد، هیأت دولت و یا وزرا را برکنار کند(www.fa.wikipedia.org).
ریس جمهور در بسیاری از حالات ریس است مانند ریس کشور، ریس حزب، فرمانده کل قوا، ریس اجرایی و معرف لوایح و همزمان او دارای قدرت و اقتدار کشور نیز می باشد. مسئولیت نهایی امور خارجه و اکثر امور داخلی ایالات متحده برای یک دوره چهار ساله یا بیشتر بر دوش این تنها فرد است(گنجی،1383 ).
سیستم حقوقی:
سومین شاخه از نظام سیاسی آمریکا، سیستم حقوقی ایالات متحدهٔ آمریکا است که کاملاً مستقل عمل میکند و نه قوهٔ مجریه و نه قوهٔ مقننه نمیتوانند بر روند تصمیمگیریهای آن تأثیر بگذارند. به عبارت دیگر، رئیس جمهور و یا کنگره نمیتوانند مصوبات قانونی دیوان عالی فدرال ایالات متحدهٔ آمریکا را باطل اعلام کنند و یا از اجرای آنان سر باز زنند(www.fa.wikipedia.org).
نظام حزبی:
با وجود اینکه احزاب گوناگونی در ایالات متحده فعالیت میکنند، عملاً سیطره دو حزب جمهوریخواه و دموکرات بر صحنه سیاسی این کشور مجال را برای به قدرت رسیدن سایر گروهها گرفته است و مشاغل عمدهای که با رأی مستقیم مردم واگذار میشوند، از جمله ریاستجمهوری، نمایندگی کنگره و فرمانداری ایالات غالباً بین نامزدهای این دو حزب توزیع میشوند( www.hamshahrionline.ir).
سیاست خارجی
ایالات متحده آمریکا به کمک تواناییهای اقتصادی و نظامی قابل توجه خود، نقش مهمی را درسیاست جهانی ایفا میکند. این کشور عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل است و دفتر مرکزی سازمان ملل در شهر نیویورک قرار دارد. به استثنای کشورهای ایران، کره شمالی و سودان، کوبا، ونزوئلا و بولیوی ، سایر کشورها دارای روابط دیپلماتیک رسمی با آمریکا میباشند.
آمریکا بوسیله قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی و سازمان کشورهای آمریکایی با همسایگان خود (کانادا و مکزیک) روابط نزدیکی دارد. دولت این کشور هرساله میلیاردها دلار کمک مالی برای توسعه کشورهای دیگر اختصاص میدهد، اما درصد این کمکها از تولید ناخالص ملی نسبت به دیگر کشورهای کمک کننده، پائین میباشد.
رئیس جمهور آمریکا یکی از عوامل اصلی تعیین کنندهٔ جهتهای کلی سیاست خارجی آمریکا است. بسیاری از مدارک و اسناد دوران هر رئیس جمهور امروزه در کتابخانههای ویژه هر رئیس جمهور موجود میباشد. کنگره آمریکا بودجههای کمکهای خارجی را تعیین میکند، تحریمهای خارجی وضع میکند، و بکمک کمیتههای مخصوصی در مسائل سیاست خارجه اختیارات بررسی و بازبینی امور ویژه (همانند بررسی عملکرد افراد در ماجرای ایران-کنترا) را دارد.
بسته به نوع حزب یا گروه در قدرت در هر برهه از زمان (همانند حزب دموکرات یا حزب جمهوریخواهان)، سیاست خارجهٔ آمریکا تحت تاثیر تحولات و گرایشهای خاص آن حزب یا گروه قرار میگیرد. گروههای لابی نیر دارای قدرت نفوذ زیادی در تصمیم گیریهای سیاست خارجه هستند(www.fa.wikipedia.org).
منابع و ماخذ
1- امجد،محمد(1383)سیاست و حکونت در ایالات متحده.انتشارات سمت،تهران
2- ام جی سی وایل(1383)سیاست و حکومت در ایالات متحده آمریکا.مترجم دکتر قربانعلی گنجی.انتشارات قومس،تهران
3- جیمز کوریک،(1389)جنگ داخلی آمریکا.مترجم فاطمه حسینی روز بهانی،انتشارات ققنوس،تهران
4- دان ناردو(1386)اعلامیه استقلال آمریکا.مترجم مهدی حقیقت خواه،انتشارات ققنوس،تهران
5- فابرینی،سرگیو(1386)جامعه و فرهنگ در ایالات متحده آمریکا.مترجم مصطفی زهرانی و علیرضا قربانپور،انتشارات میزان،تهران
6- لیدیا بجورنلوند(1383)بنیانگذاری آمریکا و قانون اساسی آن.مترجم مهدی حقیقت خواه،انتشارات ققنوس،تهران
7- مارکوس وب(1383)ایالات متحده آمریکا.مترجم فاطمه شاداب،انتشارات ققنوس،تهران
8- وسلی ام باگ بای(1383)روابط بین الملل آمریکا پس از جنگ جهانی اول 1999-1919.مترجم اسماعیل شفیعی و عیدی محمد مختاری،انتشارات اندیشه نیکان،اصفهان
9- www.fa.wikipedia.org
10- www.hamshahrionline.ir
11- www.mcivisa.com
12- www.usa.ir