دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی ایران
شرایط فعلی در عرصه بینالمللی و نوع روابط و تنشهای موجود، بویژه درباره مباحث مربوط به انرژی هستهای منافع ملی ما را از سوی آمریکا و دیگر متحدان آن تهدید میکند. در شرایط معاصر بینالمللی، امریکا مصممانه و بطور مداخله جویانهتری وارد عرصههای بینالمللی شده است. اکنون آمریکا یک بازیگر عصبی است و دغدغهای جدی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران محسوب میگردد. قرار دادن ایران در محور شرارت و اینکه به تروریسم با دیدگاه ویژهای، معنای جدیدی بخشیده، بر این دغدغهها میافزاید. با توجه به این که آمریکا، ایران را یک تهدید برای منافع ملی خود تلقی میکند، سعی دارد تا اجماعی را در سطح جهانی حول محور پرونده هستهای برای اعمال فشار بر ایران بوجود آورد. با توجه به شرایط فعلی جهان امروز و قرار داشتن رسانههای گروهی در دست کشورهای قدرتمند همسو با آمریکا، ارتباط دادن ایران با گروههای تروریستی و تبلیغ کردن آن در صحنه جهانی نمیتواند موقعیت مناسبی برای ماباشد.
با توجه به ارائه چنین تصویر خشن و غیرواقعیای از ایران، آیا میتوان با جامعه بینالمللی ارتباط سازندهای برقرار کرد؟ با وجود چنین تصویری (حامی تروریسم و تهدیدکننده صلح و امنیت بینالمللی) میشود سخن از فعالیت فرهنگی راند و یا درباره توسعه صادرات، جلب سرمایهگذاریهای خارجی و گسترش مناسبات همه جانبه فکر کرد؟
در عصر اطلاعات، قدرت نرم بیش از قدرت سخت، متقاعد کننده و جاذبه آفرین است. در چنین شرایطی بهرهگیری از جریانهای اطلاعاتی به منظور انتقال ارزشها و فرهنگ هر واحد سیاسی و در نتیجه تامین منافع ملی آن واحد، ضروری بنظر میرسد. اگر بر این امر تأکید داشته باشید که در دوران موجود ابزارهای رسانهای نقش موثری در گسترش ارتباطات کشورهای مختلف ایجاد میکنند، طبیعی است که در چنین شرایطی امکان بهرهگیری از نشانهها و ابزارهای ارتباط بین فرهنگی در قالب تئوری دیپلماسی عمومی از اهمیت و مطلوبیت بیشتری برخوردار خواهد شد. در این میان دیپلماسی رسانه ای خود ابزاری با قابلیت بالا و به منظور نایل شدن به جاه طلبی های نوین بین المللی معرفی می کند که ریسک خطر کمتریث برای امنیت ملی به دنبال می آورد. این نوع دیپلماسی قابلیت و تئانایی ترکیب جسارت و محافظه کاری را با هم دارد، همچنان که بهره برداری از فرصت های نوین و ترویج منافع ملی را بدون برانگیختن و نا خشنود ساختن سایر کشورها ممکن می سازد. دیپلماسی عمومی افکار عمومی را هدف قرار میدهد و از لحاظ پیامدها و نتایج، از همان میزان اهمیت ارتباطات دیپلماتیک رسمی و سنی بین سران کشورها برخوردار است. اطلاعات نقش مهمی در این رابطه ایفا میکند و میتوان گفت که اطلاعات، قدرت است. اگر قدرت نرم شامل شکل دادن به تصورات دیگر کشورها نیز باشد، در این صورت، اطلاعات یک منبع مهم قدرت نرم محسوب میشود اگر کشورها بتوانند اطلاعات لازم برای تأثیرگذاری منطقهای را تولید کنند و اگر این گونه اطلاعات در چارچوب امنیت نرم افزاری سازمان دهی شود، طبیعی است که امکان تأثیرگذاری بر فرهنگ سیاسی و گروههای اجتماعی کشورهای رقیب وجود خواهد داشت. دیپلماسی رسانه ای نماد مقابله با نهادهایی محسوب میشود که عامل تهدید برای منافع ملی محسوب میشود. زیرا که امروزه افکار عمومی داخلی و بینالمللی یک فاکتور مهم در تصمیمگیریهای سیاست خارجی محسوب میشود. از اینرو کشوری که بتواند با بکارگیری یک فعالیت رسانه ای و فرهنگی-دیپلماتیک منسجم، هماهنگ و حساب شده وجهه ملی بهتری از خود در عرصه بینالمللی ارائه دهد، حتی با وجود ضعف نظامی و اقتصادی کمتر در معرض تهدیدات امنیتی قرار خواهد گرفت.