در برداشت هاي سنتي از روابط بين الملل مسايل مربوط به قدرت و امنيت اهميت زيادي داشت و جايي براي مسايل هنجاري، ارزشي و جنسيتي وجود نداشت، اما به تدريج اين وضعيت تغيير کرد و فضا براي بقيه گفتمان ها هم باز شد. اين روند با پايان جنگ سرد شدت گرفت زيرا ديگر مباحث امنيتي جذابيت خود را از دست داده بود. براي همين است که ما شاهد طرح مباحث جديد متاتئوريک هستيم. با پيشرفت حوزه مطالعات اين رشته فضا براي طرح اين مسايل هم مهيا گشت. از جمله اين مسايل بحث هاي فمينيستي است. فمينيسم با ا دعاي شالوده شکني و زير سوال بردن پايه هاي اصلي هستي شناسانه و معرفت شناسانه اين رشته وارد اين عرصه شد و در گسترش عمق معنايي اين رشته بسيار موثر بود. اين رهيافت، گفتمان حاکم را در مباحث زيربنايي به چالش کشيده است و در اين حوزه حرف هاي جدي براي گفتن دارد. در اين نوشتار پس از طرح مفروضات اصلي فمينيست ها به بررسي تئوري هاي متفاوت فمينيستي و تفاوت هايشان مي پردازيم.
برای دانلود مطلب به ادامه مطلب بروید ...