واژه تکثر گرایی یا پلورالیسم (pluralism) در لغت به معنای تکثر و چندگانگی است. این واژه در آغاز در عرصه سنتی کلیسا مطرح شد. شخصی را که دارای منصب گوناگون در کلیسا بود پلورالیست مینامیدند. کثرت گرایی در واقع برتری چند گانگی بودن بر تک بودن وتقدم اصل گوناگونی در برابر همسانی در مطالعات انسانی وعالم نظری است.کثرت گرایی انگاره هایی چون واحد، ماده ، واقعیت تاریخی ،مردم،دولت،عدالت ،خیر مشترک ومفاهیمی از این قبیل را که در تصویر مسائل جهان واندیشه پردازی در باره ان به مثابه تکیه گاه های نظری مورد استفاده بودند همه را معروض معارضه قرار میدهد وانکارمیکند.
برای مشاهده بیشتر به ادامه مطلب بروید ...
كثرت گرايي
واژه تکثر گرایی یا پلورالیسم (pluralism) در لغت به معنای تکثر و چندگانگی است. این واژه در آغاز در عرصه سنتی کلیسا مطرح شد. شخصی را که دارای منصب گوناگون در کلیسا بود پلورالیست مینامیدند. (باطنی،محمدرضا 1375) کثرت گرایی در واقع برتری چند گانگی بودن بر تک بودن وتقدم اصل گوناگونی در برابر همسانی در مطالعات انسانی وعالم نظری است.کثرت گرایی انگاره هایی چون واحد، ماده ، واقعیت تاریخی ،مردم،دولت،عدالت ،خیر مشترک ومفاهیمی از این قبیل را که در تصویر مسائل جهان واندیشه پردازی در باره ان به مثابه تکیه گاه های نظری مورد استفاده بودند همه را معروض معارضه قرار میدهد وانکارمیکند(مک لنان،1385ص63). در نگرش کثرت گرایانه واحد بنیادی تحلیل گروه همسود(interest group) است .رویکرد کثرت گرایی از یک سو در برابر رویکردی قرار میگیرد که فرد را واحد اصلی تحلیل قرار میدهد(لیبرالیسم) واز طرف دیگر در برابر رویکردی که بر ساختارهای بزرگ(مثل طبقه در مارکسیسم)وکل های بزرگ مثل دولت،ملت،خیر مشترک تکیه میکند.بنابراین سیاست در نگاه کثرت گرایانه معطوف به این منظور است که چگونه در جامعه ای که محشون از منازعات گروههای همسود است میتوان آرامش وثبات را حفظ کرد.(پولادی،1388ص174) بعدها این واژه که در خود مفهوم پذیرش و اصالت دهی به تعدد و کثرت را دارد در عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، معرفتی و دینی معانی متفاوتی یافت. ظاهرا اصطلاح پلورالیسم را اولین بار فردی به نام «لوتسه» در سال 1841 در کتاب «مابعدالطبیعه» به کار برده است. پلورالیسم یا کثرت نگری، نوعی رویکرد فلسفی و معرفت شناختی است که مخالف بینش وحدانی در حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی است. پلورالیسم هستی شناسانه معتقد به وجود نوعی تکثرگرایی در تبیین هستی و عوامل و عناصر سازنده آن است. مراد از پلورالیسم(pluralism) به طور کلی هر نظریه ای است که در ان اصل وریشه امور یا عدد چیزها یا نو انها بیش از یکی دانسته شود. پلورالیست (pluralist) کسی است که کثرت یا چند گانگی را اصل قرار میدهد. (در مقابل وحدت ویگانگی) واز این رو میتوان او را کثرت گرا یا چند گانه گرا خواند. بحث وحدت وکثرت در دین وفلسفه پیشینه چند هزار ساله دارد،ومحور آن غالبا هستی شناسی یا یزدان شناسی بوده است. پلورالیسم در فلسفه اخلاق ونظریات اجتماعی نیز کاربرد داشته است. در اخلاق کسی که بگوید معیار خوبی وبدی پیش از یکی است،ودر علوم اجتماعی دانشمندی که معتقد باشد که جامعه بر حسب گروهای قومی ونژادی آرایش می یابد،پلورا لیست خوانده میشود.(فولادوند،1374)
یکی از خصوصیات مهم جوامع پلورال از دیدگاه پلورالیستها مشارکت مردمی در اداره جامعه و ایفای نقش دولت به طور غیرمستقیم از طرف مردم میباشد. این مشارکت در قالب تشکیل احزاب سیاسی خود را نشان میدهد. از همین رو وجود احزاب در جوامع پلورال یکی از نیازهای اساسی زندگی اجتماعی تلقی میگردد. به اعتقاد ایشان مشارکت مردم در تشکیل احزاب و در نتیجه گردش قدرت موجب میشود از انحرافات مختلفی که ممکن است در سایه انحصار قدرت در دست یک فرد یا گروه خاص حاصل شود جلوگیری گردد. هم چنین این مشارکت موجبات حصول مصالح عمومی را فراهم میآورد. از دیدگاه کثرتگرایان نقش دولت در حد نظارت کلی و اموری مانند ساماندهی مستقیم یا غیرمستقیم اقتصاد کلان، مالیاتبندی، حفظ امنیت فردی و اجتماعی، و تنظیم روابط اجتماعی آن هم در قالب قوانینی که مورد پسند اکثریت مشارکت کننده است. از نظر ایشان در جامعه پلورال مشارکت سیاسی مردم به حضور آنان در انتخابات منحصر نمیشود، بلکه آنان در عرصههای مختلف سیاسی دخالت و نظارت میکنند. البته روشن است که مصداق بارز و تاثیرگذار مشارکت در انتخابات مستقیم ظهور مییابد. از طرفی حضور قدرتمند احزاب و گروههای سیاسی و هم چنین سندیکاهای صنفی موجب افزایش میزان تصمیمگیری مردم از طریق این احزاب میگردد و در نتیجه نظارت بیشتر بر کار دولتمردان را سبب میشود. از طرف دیگر احزاب تفکر مشارکتی و نظارتی را تقویت کرده و موجبات رشد و بلوغ سیاسی مردم را فراهم میآورند. این عمل در سایه آموزش اعضا به صورت مستقیم و راه انداختن برنامههای تبلیغاتی در ایام انتخابات به صورت غیرمستقیم حاصل میشود. یکی دیگر از خصوصیات جوامع پلورال استفاده گسترده از رسانههای عمومی هم چون روزنامه و تلویزیون میباشد. تبلیغات و برگزاری سمینارهای مختلف و گفت و گوهای آزاد به ایجاد فضای باز فرهنگی و سیاسی کمک کرده و زندگی پلورالیستی را عینیت میبخشد.
گرچه شاخصههای فوق از ویژگیهای بارز جوامع پلورال محسوب میشوند ولی به اعتقاد خود پلورالیستها ویژگی اصلی چنین جوامعی آزادیهای فردی و اجتماعی است. در حقیقت آزادی فردی و اجتماعی است که شرائط تحقق موارد مذکور در فوق را فراهم میآورد. بدون چنین آزادیهایی و جود احزاب و گروههای سیاسی جز به عنوان دکورهای بدلی برای جا انداختن و جود دموکراسی و توجیه رفتارهای استبدادآمیز دولتمردان نقش دیگری نمیتوانند داشته باشند.(نعمت اللهی،1381)
پیشینه تاریخی
پیشینهي تاریخی نظریهي کثرتگرا به مقالاتی که جیمز مدیسون (1836 ـ 1715م) در باب دفاع از قانون اساسی امریکا مينوشت بر ميگردد. در آن مقالات که بعدها با عنوان فدرالیست شهرت یافت، مدیسون تأکید ميکرد که جامعه مرکب از بسیاری طبقات و گروههای اجتماعی است. بنابراین نظام سیاسی باید بهگونهای باشد که در آن امکان رقابت گروهها و اقلیتهای متعدد وجود داشته باشد و بدين طریق کثرت منافع و گروهها از تشکیل اکثریتی متحد بر علیه اقلیتها جلوگیری خواهد نمود( بشیریه ،1380،ص65) . دیوید ترومن نیز در کتاب معروف خود با عنوان «فرایند حکومت» مبانی الگوی پلورالیستی را عرضه کرده و بر اهمیت گروههای ذینفوذ رقیب در زندگی سیاسی دولتهای مدرن تأکید کرده است. اما بانفوذترین نظریهي مدرن در باب کثرتگرایی از آن رابرت دال ميباشد. وی مهمترین جامعهشناس سیاسی در مکتب کثرتگرایی در بررسیهای تجربی خود از چگونگی توزیع قدرت سیاسی در جوامع سرمایهداری معاصر بهویژه امریکا در پی اثبات نظریهي تکثرگرایی است. او در مطالعهي معروف خود دربارهي شهر نیوهاون امریکا تحت عنوان «چه کسی حکومت ميکند؟» به این نتیجه رسید که در این کشور قدرت بهگونهای متکثر و پراکنده و غیر متراکم است و گروههای متعددی که نمایندگی منافع مختلف را بر عهده دارند در قدرت سهیم هستند(dahl .1961.p133)
مفروضه های کثرت گرایی:
1.افراد به صورت طبیعی در درون گروهها وحدت و همبستگی می یابند.
2.گروهها اشخاص حقیقی و اصیل به حساب می آیند که همانند مفروضه کوانتا از تعامل دو نقش متعارض فردی وجمعی شکل میگیرند.گروهها از افراد همسو ومنفعت طلب تشکیل شده اند.
3.منافع متباین درون گروههای مختلف سازش از طریق گفتگو و مراوده ، نه اعمال قدرت از بالا را تامین میکند.در نتیجه این مفروضه،حداکثر پراکندگی قدرت با حداقل سلطه وقدرت مرکزی تلفیق میشود.
4.بر خلاف دید منفی که نسبت به دستجات سیاسی در مقابل احزاب مطرح است،کثرت گرایان وجود گروهها ودستجات مختلف را برای اثبات وتحول جوامع سیاسی مطلوب میدانند.
5.منابع قدرت در نظر کثرت گرایان تنهامنبع قدرت سخت افزاری ونظامی نیست ،بلکه انها منابع دیگر قدرت را به حساب می آورند.
6.قدرت به طور غیر سلسله مراتبی ورقابتی افزایش یافته است.قدرت بخش جدایی ناپذیر از یک فرایند مستمر دادرسی بین گروهای مختلف اجتماعی است.
7.بهترین روش گزیدن رهبران انتخابات است وانتخاب کنندگان نسبت به انتخاب خود بی اطلاع وبی تفاوت هستند.(سیف زاده ،1384ص276)
عرصه های تکثر گرایی ( انواع پلورالیسم ) :
تكثر گرایی در حوزههای مختلفی مطرح می شود از جمله:
1- هستی شناسی:
پلورالیسم هستی شناسانه معتقد به وجود نوعی تکثرگرایی در تبیین هستی و عوامل و عناصر سازنده آن است. برتراندراسل فیلسوف انگلیسی (1970م) به نحوی پلورالیسم هستی شناسانه معتقد بود.
2- معرفت شناسی:. در قلمرو معرفت شناسی، پلورالیسم معتقد به وجود حقایق مختلف هم عرض همدیگر و نسبی انگاری و شکاکیت است. پلورالیست ها در بحث های اپیستمولوژیک (معرفت شناسانه) به وجود حقیقت ثابت مطلق جهان شمول، باور ندارند.
3- دین: جان هیک، شاخص ترین نظریه پرداز کثرت گرایی دینی و بسترساز گفتگوی میان ادیان در غرب بوده است. مشاهده و بررسی سیر زندگانی او نشان از تحول ژرف اعتقادی و درونی وی همگام با گسترش نظریه ها و اندیشه هایش می دهد. بدین معنا که او نخستین گام اساسی را در نقد تفسیرهای انحصارگرایانه دینی از اعتقادات مسیحی برداشت. هیک که در آغاز زندگی - به تعبیر خودش - یک مسیحی از نوع انجیلی و بنیادگرا بود و به تبع آن، حقانیت را تنها از آن مسیحیت می دانست، بعدها چنان دستخوش تغییر شد که از آن به نوگروی دینی به مسیحیت نام می برند. ورود به عرصه مطالعات فلسفی در 1967 در بیرمنگام و آشنایی و برخورد وی با جماعت های هندو، سیک و مسلمان و تامل در باورها و مراسم عبادی آنها، او را روزبه روز به این نکته آگاه کرد که ادیان دیگر نیز بهره هایی از حقیقت برده اند و این اندیشه که آنها برخطا هستند و راهی ناصواب می پیمایند، نادرست است.(گونک،1386)
هیک پلورالیسم دینی را چنین تعریف میکند: پلورالیسم دینی آموزه ای از نجات است که با دو دیدگاه انحصارگرا (Exclusivism)و شمولگرا(Inclusivism) ، قابل مقایسه است. به عبارت سادهتر، مساله این است:«چه کسی اجازه دارد به بهشت برود؟ (هیک،1383)
همچنین نظریه دکتر سروش با نام تکامل معرفت دینی یا قبض وبسط تئوریک شریعت در زمره نظریات کثرت گرایی دینی است.
در این نظریه که با عنوان کتاب عرضه شد،سروش به بحث پلورالیسم دینی و برداشت و قرائتهای مختلف از دین پرداخته که در طول تاریخ بشر، برداشت انسانها از باورها و ادیان متفاوت و گاه متضاد میباشد. وی در همین زمینه معتقد است که دو برداشت از دین در جامعه و عصر کنونی ما، منجر به بیدینی از یک سو و گسترش سکولاریسم از سوی دیگر شده است. «اهتمام گذشتگان به بیرون کشیدن دین از معبر پرحادثه زمان و معنی بخشیدن مناسب به آن در سراچه پرتطاول روزگار است، تسلیم مطلق به تغییر و تجدد شدن، دینی باقی نمیگذارد و بر ثبات پا فشردن، با دگرگونیها همآواز نشدن و در آنها به دیده انکار نگریستن، زندگی دینی را در این روزگار ناممکن میسازد. اروپا پس از رنسانس به راه اول رفت و پارهای از متفکران مسلمان به راه دوم و نتیجه هر دو یکی بود، بیدینی». وی در حقیقت بدین ترتیب به دنبال پلورالیسم دینی و برداشت لیبرالی از دین میباشد که دران دین در حوزه فردی و خصوصی مطرح میشود نه در عرصه سیاست و اجتماع و از این روست که بشدت از ایدئولوژی و ابزاری شدن دین به مخالفت برمیخیزد.( سروش،1388)
از كثرت گرایی دینی سه گونه تعبیر شده است كه عبارتند از:
الف) بهرهمندی یكسان ادیان از حق و باطل؛ یعنی همه ادیانی که امروزه در بشر است، معجونی از حق و باطل هستند؛
ب) ادیان همگی راههایی به سوی حق هستند؛
ج) رویكردی پوزیتیویستی از دین؛ بر این اساس قضایای غیر تجربی و غیر حسی (فلسفی و دینی) یا یكسره بیمعنا هستند و یا اگر بیمعنا هم نباشند راهی برای تحقیق در صحت و سقم آنها وجود ندارد.
4- اجتماعی و سیاسی:
که به معنای پذیرش تكثر و تنوع در حوزه نهادهای مدنی، احزاب، جمعیتها و عقاید ناظر به مصالح اجتماعی زیر باشد. آنچه موجب پیدایش پلورالیسم اجتماعی ـ سیاسی میشود عمدتا میتواند یکی از عوامل
1- وحدتگرایی بیش از اندازه که به تمرکز قدرت در دست یک شخص یا گروه خاص انجامیده است، استبداد دینی یا دولتی که نمونه بارز آن در قرون و سطی توسط کلیسا به نمایش گذاشته شد و اتفاقا مهمترین عامل پیدایش گرایشهای پلورالیستی در غرب شد.( حسینی،1382ص23_ 24)
2- جنگهای طولانی و کشت و کشتارهای بیشمار بر سر اثبات عقاید مذهبی و تحمیل آنها به عنوان تنها عقیده درست و حق.
3- رشد ابزارهای ارتباطی و آسان شدن مناسبات انسانی به نحوی که تنوع فرهنگی و اعتقادی موجود در جهان در معرض دید همگان قرار گرفته است.(عبودیت ودیگران، 1381ص143)
5- فرهنگ:
طبق این نظریه، رفتارهای فرهنگی هر قوم راهكارها و راهبردهایی هستند كه بسته به شرایط متعدد و گوناگونی نظیر نژاد، زیست محیطی و غیره شكل گرفته است، بنا براین باید به آن احترام گذاشت.
گاهی پلورالیسم فرهنگی ناظر به چگونگی شکلگیری تنوع اجتماعی انسانها در آداب و گونههای مختلف حیات اجتماعی است. گاهی نیز در تعریف پلورالیسم فرهنگی گفته میشود:
1- زندگی در جامعهای که از گروه های نژادی مختلف تشکیل شده و این گروه ها دارای زندگی سیاسی و دینی مختلف باشند. این تعریف بیانگر یک پدیدار اجتماعی است.
2- پذیرش این اصل که گروههای مختلف یادشده میتوانند در یک جامعه به صورت صلح آمیز زندگی کنند. این تعریف متضمن یک ایده و مکتب فکری است.
در این قسم تعاریف دیگر تبیین چرایی تنوع فرهنگی مد نظر نیست بلکه تاکید بر این است که کثرت و تعدد مذاهب و نحله های فکری در جامعه به رسمیت شناخته شود، در حیطه رفتارهای اجتماعی به حقوق مخالفین احترام گذارده شود و صاحبان آراء و اندیشههای متعدد یکدیگر را با احترام تحمل نمایند.
واژههای «چندفرهنگی» و «چندقومی» نیز برای این معنا استفاده میشوند ، اما ما همان واژگان مشهور را به کار میبریم. ( واتسن1381،ص11)
بحث پلورالیسم یا کثرت گرایی فرهنگی با جنبش سیاه پوستان در سال 1960 در امریکا و یا مواجه شدن انگلیسی ها با انبوه مهاجران و فرهنگ های مختلف به این کشور، مشکلات اقلیتهای قومی در سطوح مختلف از جمله در مدارس و نظام های آموزشی حساسیت بیشتری یافت. . ( واتسن1381،ص15)
اما آنچه مهم است نقش نظام لیبرال و اصول تفکر آن درباره « تسامح» است. تلورانس یا تسامح و تساهل و مدارا از مقولاتی هستند که ارتباط تنگاتنگی با پلورالیسم فرهنگی دارند. زیرا لازمه پذیرش تعدد افکار و فرهنگ های مختلف، اغماض از نقاط اختلافی و تحمل دیگران است.
6 - اخلاق:
در این ساحت اساساً ارزشهای اخلاقی، نسبی تلقی میشوند و باورهای اخلاقی آنچنان جدی تلقی نمیگردند و ارزشهای اخلاقی دیگران باید مورد احترام واقع شوند.
اما اصطلاح پلورالیسم اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که معتقد است مفاهیم، ارزشها، الزامها و حتی اصول بنیادین اخلاق ذاتاً مختلف بوده، از این رو ارایة یک نظام اخلاقی هماهنگ و فراگیرامکان ندارد .البته پلورالیسم اخلاقی، منطقاً مساوی با نسبیتگرایی اخلاقی نیست؛ زیرا این نظریه ارزشهای اخلاقی را سابژیکتیو و یا محصول سلیقه یا فرهنگ خاص نمیداند و در اینکه میتوان دربارة ارزشها، احکام معتبر عینی صادر کرد، با رئالیسم اخلاقی هم عقیده است. و اساساً اخلاقی بودن یک حکم را محصول یک سری قیود عقلی میداند؛ اما معتقد است که احکام اخلاقی تماماً با یکدیگر سازگار نیستند.
به عبارت دیگر، در این نظریه هرچند احکام اخلاقی، در مقام نظر، وابسته به قیود عقلانی هستند، امّا در مقام عمل، طرح یک نظام اخلاقی هماهنگ و منسجم با مشکلاتی روبرو خواهد شد. هم از این رو است که برخی از پلورالیستهای اخلاقی معتقدند طرح الگوی واحد اخلاقی برای رفتار همگانی، به سیاستهای اجتماعی مخرب منجر میشود؛ چرا که طراحان چنین الگویی ممکن است بدون توجه به ایرادهای آن، بر آن تصلب ورزیده، هیچگاه درصدد اصلاح آن بر نیایند. و نیز برخی دیگر از پلورالیستها، با عنایت به دغدغههای علمی، تأکید میکنند که تنها به رسمیت شناختن تفاوت ارزشهاست که میتواند توصیههای کاربردی و قابل اجرای اخلاقی را به بار آورد؛ اگر اخلاق تنها برای یک جهان کمالیافته مناسب باشد، کسانی که خود را در قبال مسایل عملی (و نه صرفاً نظری) مسئول میدانند، توصیهها و راهنماییهای آن را طرد خواهند کرد.
در اینجاست که ظاهراً باید نسبت به سطوح مختلف افراد و جوامع انسانی، توصیههای اخلاقی متفاوتی ارایه نمود تا همگان بتوانند، دست;کم به سطح خاصی از اخلاق عمل بکنند..(becker . encyclopedia ethics)
در هر یك از حوزههای پلورالیسم، دامنهای از شدت و ضعف وجود دارد؛ بدین معنا كه عدهای به صورت رقیق و عدهای دیگر به صورت قوی و افراطی، كثرت گرا هستند. در شكل رقیق توصیه میشود كه جوامع و مردمان ضمن حفظ عقاید، آداب، رسوم، نظم و دیگر مؤلفههای مربوطه به خود، در كنار دیگر جوامع و فرهنگها با مسالمت و صلح زندگی كنند و هر یك ضمن حفظ سیره مربوط به خود در حوزهای كه قرار دارد، سلوك دیگران را تحمل كنند و در عمل متعرض یكدیگر نشوند؛ از این حالت به تولرانس یا تحمل دیگری یاد میشود؛ اما، پلورالیسم در شكل غلیظ خود، گام را فراتر نهاده و اصول، باورها و ارزشها را از جزمیت ساقط كرده و در ورطه تشكیك و نسبیت میاندازد.
اما تولرانس به معنای شكیبایی و تحمل كردن است، یعنی مخالفت نكردن از سر آگاهی و قصد با عقاید یا رفتاری كه مورد پذیرش یا علاقه او نمیباشد. پذیرش دیگری در حوزههای مختلف به معنای تكثر و تعددی است كه پلورالیسم ندای آن را سر میدهد، یعنی در عین دل بستگی به عقاید و ارزشهای خود، حضور دیگری را محترم میشمارد.(شبستری،1374،ص11)
عرصههای تولرانس (تحمل دیگری):
1- اخلاق:
به معنای عدم دخالت در باورها و رفتارهای اخلاقی افراد و گروههای مختلف و محترم دانستن این باورها و رفتارها.
2- دین:
در این دیدگاه از آنجایی كه ایمان امری اختیاری است، بحث از ایمان اجباری، یك بحث پارادو كسیكال(تناقض نما) است.
3- سیاست:
سیاست مهمترین عرصه تولرانس میباشد. در اینجا مراد اینست كه نظامهای سیاسی باید اهل مدارا باشند و اقلیتها و احزاب مخالف بتوانند برای تبدیل شدن به اكثریت تلاش كنند.(مک لنان،1385،ص89)
نتیجه گیری : تکثر گرایی یا پلورالیسم به عنوان یک نظریه سیاسی مدعای حکومت دموکراسی کثرت گرا وگروه مدار بوده است.تکثر گرایان همواره برتعهد خود نسبت به تحقیقات تجربی وشواهد عینی وبی اعتنایی به بحثهای دارای ماهیت ایدئولوژیک فخر فروخته اند.شماری از نظری ه پردازان در دهه های پایانی قرن بیستم قرائتی از کثرت گرایی ودموکراسی کثرت گرایانه ارائه داده اندکه کثرت گرایی رادیکال خوانده شده است.این نوع کثرت گرایی با گرایشهای کلاسیک متفاوت است وعموما از لحاظ سیاسی به طیف چپ سیاسی تعلق دارد.کثرت گرایی رادیکال از لحاظ مبانی فلسفی ومعرفت شناسی باگرایشهای پست مدرن مرتبط است در حالی که از نظرتحلیل مناسبات سیاسی با همان فرضیه هایکثرت گرایی کلاسیک مثل تعدد گروهها، گروههای همسود، منازعه بین گروههای همسود وتاثیر ان بر قدرت سیاسی همراهی دارد.اما کثرت گرایان رادیکال ضمن پذیرش این فرصتها در عین حال روی این نکته تاکید میگذارندکه منازعه نه تنها واقعیت گریز ناپذیر زندگی سیاسی است بلکه تلاش برای نهادینه کردن ان در فرهنگ،رفتار ونهادهای دموکراتیک طریق اصلی محافظت از دموکراسی دربرابر خودکامگی است.پایه کثرت گرایی کلاسییک بر تفسیر هابزی از تنازع قرارداشت،ضمن اینکه هابز واحدهای متنازع را افراد قرار میداد حال انکه کثرت گرایان گروههای همسود را واحدهای متنازع میگیرند.کثرت گرایی رادیکال به صراحت به مفاهیم فلسفی پست مدرنیستها از جمله پسا ساختارگرایان،کسانی مثل ژان فرانسوا لیوتار،ژاک دریدا ومیشل فوکو تکیه میکند.کثرت گرایی رادیکال جدید به صورت یک طیف گرایشهای مختلفی را در برمیگرد.ضمن انکه در مواردی با مارکسیسم مخالف وموافق است در عین حال به گرایشهای تازه ای از سوسیالیسم دلبستگی دارد.این کثرت گرایان جدیدخواستار پیوند سه مولفه سوسیالیسم ،دموکراسی وتکثرند.به این ترتیب کثرت گرایان رادیکال بر خلاف کثرت گرایان کلاسیک که به اردوگاه لیبرال دموکراسی تعلق دارند،بیشتر به جبهه دموکراتیسم رادیکال پیوستگی دارند.
به هر حال اندیشه انها در سازگار کردن سوسیالسیم با دموکراسی از یک سو وبا اصول کثرت گرایی از سوی دیگر انها را به طرح نظریه ای سوق میدهد که متمامل به نوعی دموکراسی است که به دموکراسی انجمنی(ASSOCIATIVE DEMOCRACY ) معروف است.این نوع دموکراسی متکی بر انجمن هایی است که از گروههای همسود تشکیل شده است.به هر حال نظریه کثرت گرایی با توجه به تحولات پیش امده درون ان همانگونه که به صورت خلاثه توضیح داده شد مبنای مناسبی برای کشورهای توسعه یافته ویا کشورهایی با چند هویت ویا چند قومیتی میباشد که در گذر زمان کارایی این نظریه بیشتر اثبات میشود.هر چند نقد های زیادی به این نظریه وارد امده است که ما در این گفتار مجال انرا نداشتیم که به ان بپردازیم (وتنها به تهاریف وشناخت کلی نظریه اکتفا کردیم) اما پیروان کثرت گرایی روز به روز عیوب نظریه شان از طریق تلفیق با نظریات دیگز ویا حذف بخشهایی از ان ، نظریه را اصلاح می کنند تا عینیت پذیری وکاربرد عملیاتی بیشتری پیدا بکند واز این طریق انتقادات وارده را جواب میدهند.
منابع فارسی
1. باطنی، محمدرضا، فرهنگ معاصر انگلیسی به فارسی، تهران، فرهنگ معاصر، چاپ هفتم، 1375
2. بشيريه، حسين؛ درسهايي از دموکراسي براي همه، تهران، نگاه معاصر، 1380، ص 65
3. پولادی،کمال.تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب:قرن بیستم.تهران:نشر مرکز.چ چهارم 1388
4.حسینی . سید حسن ، پلورالیزم دینی یا پلورالیزم در دین، ، (تهران، سروش، 1382)، ص23ـ24.
5.سروش، عبدالکریم . قبظ وبسط تئوریک شریعت ، نظریه تکامل معرفت دینی، تهران: انتشارات صراط 1388
6.سیف زاده ، حسین .مدرنیته ونظریات جدید در علم سیاست،تهران، نشر میزان 1384
7.عبودیت ،عبدالرسول. و دیگران، فرهنگ و اژه ها، (قم: موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1381)، ص143.
8. فولادوند،عزت الله، پلورالیسم سیاسی، کیان،1374،شماره 28
9. کونگ ، هانس . متفکران بزرگ مسیحی، گروه مترجمان، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1386
10.مجتهد شبستری ،محمد. پلورالیسم ادیان ، مجله کیان،شماره 28،سال1374ص11
11. مک لنان ، گئورگ. پلورالیسم، ترجمه جهانگیر معینی علمداری، تهران: نشر آشتیان،1385
12. نعمت اللهی، همایون، بازتاب اندیشه، مهر 1381، شماره 31، مفهوم
کثرتگرایی، ، به نقل از روزنامه حیات نو، ص68
13.واتسن, سی دبلیو کثرت گرایی فرهنگی, ترجمه حسن پویان, تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی, 1381، ص 9 و11.
14. هیک ،جان،کثرت گرایی دینی.ترجمه سعید گراوند،مجله فلسفه کلام وعرفان علامه،بهار وتابستان 1383،شماره 1و2
منابع لاتین
1. beker-lawrences.، Encyclopedia of Ethics, , v,2 p.1138 – 41
2. Dahl, Who Governs? Democracy and Power in an American City. New Haven, 1961, p 133