نظام جهانی مدرن فرهنگ خاصی را شکل داده است در طول تحول تاریخی این نظام با توجه به به رشد وعقاید جدیدی چون مشروعیت یافتن تغییر سیاسی و پذیرش عادی بودن آن و نیز مشروعیت حاکمیت مردم و خطرناک تلقی کردن این باورها با تبدیل شدن آن به دموکراسی سازی است. که پاسخ نظام در 3 قلمرو ظهور میکند.
برای مشاهده بیشتر به ادامه مطلب بروید ...
فرهنگ جهانی
نظام جهانی مدرن فرهنگ خاصی را شکل داده است در طول تحول تاریخی این نظام با توجه به به رشد وعقاید جدیدی چون مشروعیت یافتن تغییر سیاسی و پذیرش عادی بودن آن و نیز مشروعیت حاکمیت مردم و خطرناک تلقی کردن این باورها با تبدیل شدن آن به دموکراسی سازی است. که پاسخ نظام در 3 قلمرو ظهور میکند.
1-اختراع ایدئولوزی ها
2-پیروزی علم گرایی
3-مهار جنبشهای اجتماعی که در برابر نظام شکل میگیرند (جنبشهای ضد نظام)
ابزار اصلی در این جریان متناسب با بقای نظام جهانی است که حول محور همزیستی تناقض گونه ایی میان عام گرایی از یک سو و جلوهای خاص گرایی یعنی نزادگرایی و جنس گرایی از سوی دیگر شکل میگیرد.
این فرهنگ جهانی چهارچوبی فرهنگی است که نظام جهانی در درون آن عمل می کند البته این فرهنگ اغلب از نظر پنهان است اما بقیه نظام نمی تواند بدون آن کار کند.
ایدئولوزی ها راهبردهای سیاسی برای مقابله با اندیشه های جدیدی بودند که به آنها اشاره شد
والرستین به 3 ایدئولوژی اشاره می کند که عبارتند از:
1- محاظه کاری در مقابله با دو انگاره شکل گرفت وهر دو را به نام حفظ سنتهای دیرینه و خرد انباشته در طول تاریخ بالکل رد می کرد و طرفدار حداقل تغییر بود .لیبرالیسم هردو انگاره را قبول داشت اما بر آن بود که باید تغییر به شکل عقلانی وبه اتکا به مردم آموزش دیده خبرگان شکل گیرد و نه بر مبنای عوام الناس.
اصل بر اساس یک نوع سیاست اجماع شکل گرفت که بر اساس آن همه نیروها حول یک محور مرکزی متحد می شوند و به نوعی مرکز گرایی سیاسی شکل میدهند که از رادیکالیسو جلوگیری می کند .
2- دومین رکن فرهنگ جهانی بازسازی نظام معرفتی به شکل جایگزینی علم به جای فلسفه به عنوان مدل سازمان دهنده معرفت است که تحقق کامل آن در قرون نوزدهم صورت گرفت.
3- رکن سوم عبارتست از جذب طبقات بالقوه خطرناک که می توانستند به شکل جنبشهای ضد نظام سوسیالیستی یا ملی گرایانه ثبات نظام را مورد تهدید قرار دهند
این سه رکن فرهنگ جهانی در خدمت استتار تناقض درونی اجماع لیبرالی یعنی تعقیب هم زمان عام گرایی و نزادگرایی و جنس گرایی بوده است .
محسن عمید
Development in international Relation Theories