در کل پست مدرنیسم بیانگر نوعی واکنش علیه مدرنیسم و به تعبیری نوعی حرکت یا انحراف و فاصله گرفتن از آن بشمار می رود.درک پست مدرن بدون درک مدرنیته امکان پذیر نیست.
مدرن چیست؟
تعبیر مدرن ،از واژه لاتین mode به معنای «همین الان»» گرفته شده است.اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که انسان از چه زمانی «مدرن» بوده است؟بسیاری از نویسندگان اظهار می دارند که از زمان های بسیار طولانی و دور دست ،انسان مدرن شدن و مدرن بودن خود را آغاز نمود که نمونه ای را برای دلیل خود بیان می کنند و آن مربوط به بازسازی و تجدید بنای کلیسای سن دنیس در پاریس حوالی سال 1127میلادی توسط راهبی بنام شوژر(suger) است...
برای مشاهده بیشتر به ادامه مطلب بروید...
پست مدرنیسم
در کل پست مدرنیسم بیانگر نوعی واکنش علیه مدرنیسم و به تعبیری نوعی حرکت یا انحراف و فاصله گرفتن از آن بشمار می رود.درک پست مدرن بدون درک مدرنیته امکان پذیر نیست.(1-ص.301) مدرن چیست؟
تعبیر مدرن ،از واژه لاتین mode به معنای «همین الان»» گرفته شده است.اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که انسان از چه زمانی «مدرن» بوده است؟بسیاری از نویسندگان اظهار می دارند که از زمان های بسیار طولانی و دور دست ،انسان مدرن شدن و مدرن بودن خود را آغاز نمود که نمونه ای را برای دلیل خود بیان می کنند و آن مربوط به بازسازی و تجدید بنای کلیسای سن دنیس در پاریس حوالی سال 1127میلادی توسط راهبی بنام شوژر(suger) است.(2-ص.115)
اما می توان شروع مدرن به معنای امروزی از دوران رنسانس به قرن 14 میلادی و شهر فلورانس ایتالیا باز می گردد که در انجا آراء و عقاید و افکار اومانیستی(انسان محور) در حال ظهور و سر بر آوردن بود. رنسانس به همراه خود تحولات و دستاوردهای مختلف در حوزه های متعددی را آورد. که شاخص ترین حادثه یا رخداد ،در حوزه فکری و فرهنگی به وقوع پیوست که از میان آنها در عرصه علوم تجربی شاهد ظهور ریاضیات و علوم طبیعی بودیم. و دستاوردهای مختلفی در زمینه اجتماعی ،سیاست،اقتصاد،فرهنگی ، هنری و فکری . . . گذاشت. (2-ص.11)
صورت بندی مدرنیته:
رنسانس(قرن14 م)-رفورماسیون یا اصلاح مذهبی(قرن16م)-روشنگری (اواخر قرن 17 و اوایل قرن 18 م)-انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی(نیمه دوم قرن18)-انقلابات اجتماعی و سیاسی متعدد (قرن19-20).در حقیقت مدرنیته ،میراث خوار شش قرن گذشته یعنی از قرن 14 تا به امروز است. (2-ص.101)
پست مدرن چیست؟
البته قبل از هر چیز باید اعتراف کرد که تقریبا همه کسانی که به بحث در مورد پست مدرنیسم می پردازند ،به دشواری و ناممکن بودن تعریفی درباره آن معتقدند. و برای درک پست مدرنسیم باید طیف وسیعی از متون شامل ادبیات ،فلسفه و نقد ادبی ،زیبا شناسی را مطالعه کرد.(3-ص.251)
مدرن به معنای «همین الان» و پسا مدرن به معنای«بعد همین الان»است.لیوتر می گوید:«پست مدرن ،بدون تردید بخشی از مدرن است و آن را نقطه مقابل مدرنیسم و نافی آن تعریف می کند».(2-ص.122)
پست مدرنیسم و روابط بین الملل
پست مدرنیسم ،نظریه ای اجتماعی است که از بین گروهی از فلاسفه فرانسوی بعد از جنگ شکل گرفت که مخالف فلسفه اگزیستانسیالیسم(مبتنی بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت انسان است)حاکم در آن زمان بودند.پست مدرنیسم تا سال 1980 وارد روابط بین الملل نشد.(1-ص.301)
بازتاب اندیشه های پسا تجددگرا در روابط بین الملل
واسکز در ارزیابی تاثیرات پسا تجدد گرایی بر حوزه مطالعاتی روابط بین الملل به پنج بعد مهم اشاره می کند:
1-سرشت دلبخواهانه تجدد: در اندیشه پسا تجدد گرایی دو اندیشه مهم روشنگری؛1_اندیشه ترقی 2_اندیشه که تجدد پایان تاریخ و کمال انسانیت را نفی می کند.
2- طرح انتخاب به جای حقیقت:آنها معتقدند که همه چیز ضرورت ندارد.در واقع هر آنچه هست محصول«انتخاب هایی»است که صورت گرفته است.
3- واقعیت به عنوان بر ساخته اجتماعی : هر آنچه هست توسط مردم به صورت دلبخواهانه و محصول گزینش انسان است.
4- زبان و چهارچوب های مفهومی در معرض پیشگویهای خود تحقق بخش اند:معتقد بر این هستند که علم فقط یک ابزار مفید نیست ،بلکه رویه ای است که شیوه زندگی را خلق می کند و خود به ساخته شدن ساختارها می کند.
5- فرایند هویت یابی و بر ساخته شدن هویت شکلی از قدر ت است: هویت یکی از صورت های بر آمده اجتماعی که به افراد تحمیل میشود.هر کسی بتواند به هویت کنترل داشته باشه می تواند به فرد ،گروه ،اجتماع احاطه داشته باشد و بنابراین هویت از قدرت نشات می گیرد و از انجا که نوعا انتخابی نیست، نوعی تخطی از آزادی انسانی است.(3-ص.267)
*پست مدرنیستها مانند نظریه پردازان انتقادی به دنبال آنند تا پژوهشگران را نسبت به زندانهای ذهنی شان آگاه سازند. مهمترین زندان ذهنی، خود مدرن بودن است.آنها بر این اعتقاد هستند که مدرن نمی تواند باعث شناخت عینی در مورد پدیده اجتماعی شود.
*پست مدرنیست ها نو واقعه گرایی را تجسم اشتباه ذهنی و خود بینی آکادمیک می دانند.آنها دیدگاه حقیقت عینی را نمی پذیرند و می گویند آنها مانند اعتقادات مذهبی ،عقاید ذهنی اند. حتی اعتقاد دارند که نهاد های حکومتگر نمی توانند عدالت را برای مردم برقرار کنند. آنها در مورد منافع ملی و امنیت نیز معتقدند که اینها ساخته شده ذهن انسانند و می تواند وجود داشته باشد یا نباشد و دولت وملت را از هم جدا می کنند.پست مدرنها منکر نقش و اهمیت دولت در روابط بین الملل نیستند ،ضمن آنکه مفاهیم دولت و ملت ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، ولی در عین حال از یکدیگر جدا هستند. توجه صرف به واحد دولت-ملت سبب می شود سایر جنبه های مهم اجتماعی و هویت را نادیده بگیریم.به همین دلیل تاکید بر مدل دولت محور در روابط بین الملل سبب می شود بسیاری از جنبش های اجتماعی به حاشیه فرستاده شوند.(5-199)
*بنابراین معتقدین به پست مدرنیسم را با تردید و شک نسبت به فرا روایت ها ی تعریف نشده مانند نو واقعگرایی دانست که مدعی فهم حقیقت دنیای اجتماعی اند. آنها بر این اعتقادند که هیچ داور نهایی برای تشخیص حقیقت وجود ندارد و ارزشها ،اعتقادات و رفتار های انسانی طبق شرایط فرهنگی و اجتماعی وسیع تر متفاوتند.زیرا هیچ ویژگی یا ارزشی وجود ندارد که کاربرد عام و جهانی داشته باشند.(1-ص.302)
*در بحث جنگ ؛پست مدرن ها مخالف تحولات و تکنولوژی نیستند ،ولی به انتقاد از دستاوردهای مخرب تکنولوژی پیشرفته معاصر به عنوان تسلیحات نظامی می پردازند. و انسان معاصر در حالت بلاتکلیفی دو راه حل دارد:1-از بین بردن نژاد بشری، 2- خود جنگ را از بین ببرند که آرمان گرایانه است.(2-ص381)
*پست مدرنیست ها هر گونه نگرش مستقل به علم را قبول نداشته و به مخالفت با آن می پردازند.(2-ص.385)
*پست مدرنیست ها معتقدند که سیستم سرمایه داری اقتصادی فاقد توزیع مساوی کالا و حقوق و دستمزد است.در حالی که چند ثروتمند موفق و توده مردم فقیر می شوند.(4-ص.14)
*پست مدرنیسم به بررسی هایی چون شالوده شکنی ،تبار شناسی – نشانه سازی ،نفی سوژگی،توجه به روابط قدرت در گفتمانها و رشد شبیه سازیها تاکید می کنند.
*پست مدرنیسم به عنوان تردید به فرا روایتها تعریف شده- فرا روایت ها جریاناتی مانند نو واقعگرایی یا نو لیبرالیسم است که مدعی اند،حقیقت دنیای اجتماعی را کشف کرده اند-این در حالی است که پست مدرنیسم ها چنین ادعایی را دست نیافتنی و فاقد اعتبار می دانند.
*دو موضوع اصلی پست مدرم: 1- هیچ گونه امتیاز منحصر به فردی وجود ندارد.2-عدم وجود واقعیت عینی
*انواع پست مدرنیسم وجود دارد که دارای تمایلات فمنیستی ،آنارشیستی ،جهان سوم گرا و صلح سبز است.
*پایه فکری پست مدرن ،انسان است.
نظریه پردازان پست مدرنیسم در حوزه روابط بین الملل:
پست مدرن دارای نظریه پردازان متعددی است که در حوزه های گوناگون اقدام به نظریه پردازی کرده اند. ولی در مبحث روابط بین الملل می توان به:1- ژاک دریدا ، 2- میشل فوکو ، 3- ژان فرانسوا لیوتار ، 4- ژان بودریار ... اشاره کرد.
1- ژاک دریدا:
او یکی از تاثیر گذارترین نویسندگان پسا ساختار گرا محسوب می شود.کانون حمله دریدا شالوده انگاری ،بازنمایی و سوژه است.بازنمایی عبارت از چگونگی بازسازی یا بازتاب سرچشمه های اصلی که تصاویر و متون ادعا دارند آنها را باز می نمایند.مثلا عکس درخت هرگز درخت واقعی نیست.
دریدا معتقد است که هر متن ادبی متاثر از سایر متون است و معنای آن متن فقط در خود متن یا حتی آنچه که مولف تعیین می کند نیست. متن فضای چند بعدی است که در آن نوشتار های مختلف با هم در آمیزند. تاکید دریدا بر متن ،دیدن جهان است.و معتقد است که متون علمی بر استعاره ها متکی اند و تفاوتی با متون ادبی ندارند.
دریدا هرگونه نظام یافتگی زبان را رد می کند.مفاهیمی چون سوژه ،شناسه ،آگاهی ،جوهره، وجود ، ماهیت حاکی از تلاش برای اولویت دادن به حضور هستند. یعنی در سلسله مراتب حضور و غیاب ،حضور برتر است و این حوزه خود قدرت است. از نظر دریدا امکان دسترسی مستقیم به واقعیت وجود ندارد.
تفاوت همراه با تعویق اصطلاحی است که دریدا آن را ابداع کرده است تا نشان دهد که فرآیندی در روند معنا سازی هست که هم حاضر است و هم غائب. دریدا با این ابداع عملا معنا را ساختار شکنی می کند.پس متون مخلوق سازی نشانه ها هستند نه بیان متعلق موجود در ذهن مولف است.
بنا بر این نکات اصلی تفکرات دریدا اینطور خلاصه می شود:عدم امکان دسترسی مستقیم به واقعیت-تلقی از همه چیز به عنوان متن-عدم امکان نیل به حقیقت یا امر خارج متن-نفی سوژه به عنوان عامل تقویت کننده زبان-تلاش برای نشان دادن روابط سلسله مراتبی موجود در متن است.(3-ص.254)
2- میشل فوکو:
فوکو مانند دریدا معتقد است که معنای بیرونی از زبان وجود ندارد و آنچه که هست زبان است.او بر سرشت گفتمان تاکید می کند- و در اندیشه های وی روابط بین قدرت و شناخت،قدرت و دانش وجود دارد و رابطه بین زبان و قدرت هم اشاره ای می کند- از دید او عقلانیت مدرن نیرویی اجبار آفرین است و از آنجایی که می خواهند به هرج و مرج نظر دهند منجر به سلطه می شود- فوکو خواهان نابود ساختن سوژه است و از نظر او انسان عقلانی متعالی وجود ندارد بلکه انسان مخلوق زبان است. (3-ص.260)
3- ژان فرانسوا لیوتار:
نظریه های تمامیت بخش و شالوده انگار را قبول ندارد. و بر ناهمگنی ،تنوع و تکثیر تاکید می کند- او بدنبال گسست در گفتمانهای نظری انتزاعی(ذهنی) است-رابطه عقلانیت با قدرت را قبول دارد و از چند معنایی بودن دفاع می کند.(3-ص.263)
4- ژان بودیار:
او در عصر شبیه سازی های رایانه ای ، پردازش اطلاعات، رسانه ها ، سیستم کنترل سیبرنتیک به عنوان مرکز سازمان دهنده جامعه می داند و در این شرایط نشانه ها اهمیت پیدا می کنند و به جامعه نظم جدیدی می بخشند. او با طرح مفهوم ابر واقعی به دنبال آن است که امر عین واقع بیشتر از خود واقعیت واقعی است.یعنی واقعیتی که به شکل مصنوعی تولید شده و از واقعی خود واقعی تر است. و این نشانه ها و تصاویر به عنوان سازو کار کنترل در فرهنگ معاصر عمل می کنند.(3-ص.265)
*نقاط قوت و ضعف پست مدرنیسم ها در روابط بین الملل چیست؟
نقاط قوت: 1- کاهش خود بینی و غرور آکادمیک ،زیرا بیشتر پژوهشگران نوعا زیاد در مورد نظریات خود ادعا نمی کنند . 2- بدبینی پست مدرنیسم ها به دیدگاه حقیقت جهانی- که گفته می شود همیشه و همه جا معتبر است.
نقاط ضعف: پست مدرنیست ها مدعی اند که نظریه همواره از لحاظ مختلف مبتنی بر پیش فرض و به همین دلیل ایراد دارد . اگر خود پست مدرنیسم را به عنوان یک نظریه بپذیریم، بنا بر این مانند هر نظریه دیگری دارای پیش فرضیه و انتقاد خود پست مدرنیسم به خودش نیز وارد می شود. ریچارد اشلی که خود یک پست مدرنیسم به این موضوع اعتراف می کند که در بحث پست مدرنیسم هیچ نوع طرحی وجود ندارد که بر پاییه آن بتوان صحبت های اجتماعی را طرح ریزی کرد .البته نا امید کننده تر اینکه پست مدرنیسم می تواند به پوچ گرایی یا نهلیسم تبدیل شود.(1-ص.303)
جمع بندی:
پسا مدرنیسم ها معتقد به ساختار شکنی – نفی کلی نگری،یکپارچگی و عقلانیت به سود نوعی تکثر گرایی ،خود ستیزی و پیش بینی ناپذیری امور- به چالش کشیدن مدرنیته ،هیچ چیز به عنوان واقعیت وجود ندارد- هیچ ارزش کاربرد جهانی ندارد،پست مدرنیست ها ضد نخبه گرایی ،ضد اقتدار گرایی و میل به مشارکت دارند.
منابع:
1- جکسون ،رابرت . گئورک سورنسون(1385)در آمدی بر روابط بین الملل، ترجمه مهدی ذاکریان،انتشارات میزان
2- نوذری ،حسینعلی (1385)صورتبندی مدرنیته و پست مدرنیته،انتشارات نقش جهان
3- مشیرزاده، حمیرا(1388)تحول در نظریه های روابط بین الملل، انتشارات سمت
4- جنکز،چارلز (1376) .پست مدرنیم چیست؟ ،ترجمه فرهاد مرتضائی ،انتشارات مرندیز
5- قوام،سید عبدالعلی(1389)روابط بین الملل ،نظریه ها و رویکرد ها ،انتشارات سمت